call in

/ˈkɒlɪn//kɔːlɪn/

فاحشه ی تلفنی، 1- (برای کمک یا مشورت) احضار کردن، فراخواندن 2- (پول یا اوراق بهادار و غیره را) از گردش خارج کردن، جمع آوری کردن 3-درخواست پرداخت کردن، تو خوانی، تو خواندنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: call--ins
• : تعریف: a telephone conversation between a listener or viewer and a radio or television host, which is broadcast on the host's show.
صفت ( adjective )
• : تعریف: encouraging listeners or viewers to telephone and talk with a radio or television host.

- a late-night call-in show
[ترجمه گوگل] نمایش فراخوانی آخر شب
[ترجمه ترگمان] یه زنگ آخر شب به نمایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We need to call in an electrician to sort out the wiring.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] ما احتیاج داریم که با یک برقکار تماس بگیریم تا از سیم کشی سر دربیاورد.
|
[ترجمه فرشاد] باید برای حل مشکل سیم کشی به یه برقکار زنگ بزنیم
|
[ترجمه Saeid.T] در خود آبادیس هم sort out را "سر درآوردن" ترجمه کرده. ولی غلطه. sort out یعنی ترتیب . . . را دادن یا ردیف کردن . . . یعنی یه راهی پیدا کنی برا اون . . . . البته یه معنی دیگه هم دارد که یعنی مرتب کردن یا نظم ترتیب دادن به . . . است.
|
[ترجمه گوگل]باید با یک برقکار تماس بگیریم تا سیم کشی را مرتب کند
[ترجمه ترگمان]باید به یه برق کار زنگ بزنیم تا سیم کشی رو جور کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Call in this evening if possible.
[ترجمه گوگل]در صورت امکان عصر امروز تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان] اگه امکانش باشه، همین امشب زنگ بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had better call in a specialist at this critical moment.
[ترجمه گوگل]بهتر است در این لحظه حساس با یک متخصص تماس بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما باید در این لحظه حساس به یه متخصص زنگ بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I thought we might call in on your mother on our way - I've got some magazines for her.
[ترجمه کامران] فکر میکنم ما احتمال داره تو راهمون یه سر به مادرت بزنیم - من تعدادی مجله براش دارم
|
[ترجمه گوگل]فکر کردم ممکن است در راه با مادرت تماس بگیریم - من چند مجله برای او دارم
[ترجمه ترگمان]من فکر کردم ممکنه به روش ما به مادرت زنگ بزنیم - یه سری مجله براش دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Call in an architect or surveyor to oversee the work.
[ترجمه گوگل]برای نظارت بر کار با یک معمار یا نقشه بردار تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]به یک معمار یا surveyor زنگ بزنید تا به کار نظارت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bank wants to call in all money lent last year.
[ترجمه گوگل]بانک می خواهد تمام پول های وام داده شده در سال گذشته را بپردازد
[ترجمه ترگمان]بانک می خواهد در سال گذشته از همه پول وام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The doctors were stumped and had to call in a specialist.
[ترجمه گوگل]پزشکان گیج شده بودند و مجبور شدند به متخصص مراجعه کنند
[ترجمه ترگمان]دکترها گیج بودند و مجبور بودند به یک متخصص زنگ بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They had to lay off 200 staff and call in the receivers.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند 200 کارمند را اخراج کنند و گیرنده ها را صدا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید ۲۰۰ نفر از کارکنان را اخراج کرده و به گیرنده تلفن کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We could call in on Patrick on the way to your mother's.
[ترجمه گوگل]می‌توانیم با پاتریک در راه مادرت تماس بگیریم
[ترجمه ترگمان]میتونیم تو راه خونه مامانت با \"پاتریک\" تماس بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new system can trace a phone call in a fraction of a second.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید می تواند یک تماس تلفنی را در کسری از ثانیه ردیابی کند
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید می تواند یک تماس تلفنی را در کسری از ثانیه ردیابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's threatened to call in the police.
[ترجمه گوگل]او را تهدید کرده اند که به پلیس زنگ خواهد زد
[ترجمه ترگمان]اون تهدید کرده که به پلیس زنگ بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. call in at the supermarket for me.
[ترجمه گوگل]برای من به سوپرمارکت زنگ بزنید
[ترجمه ترگمان]از سوپر مارکت برای من تماس بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Call in, or ring us up. It's up to you.
[ترجمه گوگل]تماس بگیرید یا با ما تماس بگیرید این به شما بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]زنگ بزن یا زنگ بزن به تو بستگی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How many friends will you call in?
[ترجمه گوگل]با چند دوست تماس می گیرید؟
[ترجمه ترگمان]چند تا دوست داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• recall, request to return; demand repayment of a debt; phone to one's job and ask for permission to stay at home due to illness (slang)

پیشنهاد کاربران

درخواست پرداخت بدهی
He needs to make the business work before the bank calls in the loan
۱. به کسی سر زدن که معمولا با حرف اضافه on میاد
⭐I thought we might call in on your mother on our way home.
من فکر کردم که شاید در مسیر برگشت خانه یه سر به مادرت بزنیم.
۲. به محل کار زنگ زدن و اعلام بیماری کردن sick
...
[مشاهده متن کامل]

⭐Last night i called in sick , i'm allowed to rest now.
دیشب به محل کارم در خصوص بیماری زنگ زدم ، الان اجازه دارم استراحت کنم.
۳. سفارش دادن
⭐Do you know any call in food near us?
هیچ سفارش غذایی اطراف ما میشناسی؟
۴. نظر و مشاوره کسی را خواستن
⭐I didn't know how to design the building , so i called an architect.
من نمیدونستم چطوری ساختمان رو بسازم ، پس از یک معمار کمک گرفتم.

call in معنی متفاوت داره بستگی به BRITISH و American

معنایی که هر دوجا استفاده میشه:
درخواست کردن
:American English
یعنی تلفن کردن به جایی
اگر خط فاصله بیاد بین دو حرف ( Call - in ) یعنی برنامه رادیو و تلویزون که مردم زنگ بزنند و نظر بدن
...
[مشاهده متن کامل]

:British English
یعنی به کسی سر زدن
توی بریتیش به برنامه ای مردم زنگ میزنند میگن ( phone - in )

جمع کردن
برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون )
سر زدن به کسی
تقاضای پس گرفتن کالایی را داشتن
به محل کار خود زنگ زدن ( و اعلام بیماری کردن )
سفارش دادن
برای کمک به کسی زنگ زدن ( مثلا به دکتر یا پلیس )
⁦✔️⁩ ( درخواست نظر ) مشاوره گرفتن از کسی
How do you persuade farmers and the local community to join one of Scotland’s biggest land restoration projects? 💥Call in💥 a psychologist
وقتی کشتی سر راه یک یا چند جا نگه می دارد
Call in Sick یعنی زنگ زدن به محل کار و اعلام بیماری کردن
اما call in یعنی سرزدن
فراخواندن. احضار کردن
زنگ زدن به جایی
تصمیم نهایی را اعلام کردن، نظر خود را گفتن
رفتن به جایی و کمک کردن
"to call a specific place by phone - a noun or pronoun can be used between "call" and "in" or after "in
سر زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس