calf love

/ˈkæfˈləv//kɑːflʌv/

معنی: هوس
معانی دیگر: (عامیانه) عشق زودگذر و نارس نوجوانی، عشق خام، عشق زودرس (puppy love هم می گویند)، علاقه دمدمی

جمله های نمونه

1. Licking the calf love, parental love, deep as the sea.
[ترجمه گوگل]لیسیدن عشق گوساله، عشق والدینی، عمیق مثل دریا
[ترجمه ترگمان]با خیس کردن عشق، عشق پدری، عمیق به اعماق دریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Calf love does harm for youngers.
[ترجمه mamad] عشق نوجوانی به انها صدمه میزند
|
[ترجمه گوگل]عشق به گوساله برای جوان ها ضرر دارد
[ترجمه ترگمان]ماهیچه ساق پا برای youngers مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is undoubtedly your calf love; but for Beauty's sake show better taste next time.
[ترجمه گوگل]این بدون شک عشق گوساله شماست اما به خاطر زیبایی دفعه بعد طعم بهتری را نشان دهید
[ترجمه ترگمان]بدون شک عاشق your؛ اما برای خاطر زیبایی، دفعه بعد مزه بهتری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Calf love, half love ; old love, cold love.
[ترجمه گوگل]عشق گوساله نیمه عشق ; عشق قدیمی، عشق سرد
[ترجمه ترگمان]گوساله، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Amy and Kenneth are serious about their calf love although they are still young.
[ترجمه گوگل]امی و کنت در مورد عشق گوساله خود جدی هستند اگرچه هنوز جوان هستند
[ترجمه ترگمان]امی و کنت هر چند هنوز جوان هستند درباره عشق calf جدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now at forty and with three children, she still, sometimes, recalls her calf love at the age of
[ترجمه Mamad] در سن چهل سالگی و با سه فرزند هنوز گاهی اوقات عشق های جوانی رو تعریف میکند
|
[ترجمه گوگل]او اکنون در چهل سالگی و با سه فرزند، هنوز گاهی اوقات عشق گوساله خود را در سنین سالگی به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]گاه در سن چهل و با سه فرزند، باز هم، گاه به خاطر می آورد که عشق گوساله را در سنین پیری به خاطر می آورد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now at 40 and with three children, she still sometimes recalls her calf love at the age of
[ترجمه گوگل]او اکنون در 40 سالگی و با داشتن سه فرزند، هنوز گاهی اوقات عشق به گوساله خود را در سنین سالگی به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]در سن ۴۰ سالگی و با سه فرزند، او هنوز هم گاهی اوقات عشق گوساله خود را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now at forty and with three children, she still, sometimes, recall her calf love at the age of
[ترجمه گوگل]او اکنون در چهل سالگی و با سه فرزند، هنوز گاهی اوقات عشق گوساله خود را در سنین سالگی به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]گاه به سن چهل و سه بچه، گاه گاه، گاه به یاد عشق کوچک خود را در آن سن به یاد می آورد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هوس (اسم)
longing, fancy, calf love, lust, caprice, fad, whim, whimsy, fantasy, whim-wham, concupiscence, crotchet, humoresque, whimsey, scape, whigmaleerie, gee, heartthrob, libido, megrim

انگلیسی به انگلیسی

• puppy love, first love, adolescent 's passing love

پیشنهاد کاربران

بپرس