calculator

/ˈkælkjəˌletər//ˈkælkjʊleɪtə/

معنی: محاسب، حسابگر، حساب کننده
معانی دیگر: ماشین حساب، شمارگر، آدم حسابگر، کسی که محاسبه می کند، محاسبه گر، (کتاب حاوی جدول هایی که محاسبات را تسهیل می کند) جدول محاسباتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a machine used in calculating or computing numbers.

- A calculator makes it so easy to multiply large numbers.
[ترجمه الناز] یک ماشین حساب باعث میشود راحت تر چند عدد را ضرب کنیم
|
[ترجمه H] ماشین حساب کمک میکند تا ضریب اعداد بزرگ راحت تر شود
|
[ترجمه زهرا] یک ماشین حساب به راحتی ضرب چند عدد بزگ را انجام می دهد
|
[ترجمه sani] یک ماشین حساب ضرب کردن اعداد بزرگ را بسیار راحت میکند/خیلی اسان میکند
|
[ترجمه Mobi] یک ماشین حساب باعث این می شود که ضرب اعداد بزرگ راحت تر شود
|
[ترجمه روژان] ماشین حساب بتعث میشود ضرب کردن اعداد بزرگ در هم اسوده تر بشود .
|
[ترجمه روشنک نیکویان] یه ماشین حساب ، ضرب اعداد بزرگ رو آسون میکنه.
|
[ترجمه گوگل] یک ماشین حساب ضرب اعداد بزرگ را بسیار آسان می کند
[ترجمه ترگمان] ماشین حساب استفاده از اعداد بزرگ را آسان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person using such a machine.

جمله های نمونه

1. a pocket calculator
ماشین حساب جیبی،حسابگر کوچک

2. This pocket calculator needs two batteries.
[ترجمه یاسمن] این ماشین حساب جیبی به دو باتری نیاز دارد
|
[ترجمه arefeh at] این ماشین حساب جیبی نیازمند دو باتری است.
|
[ترجمه ...] این ماشین حساب کوچک به 2 باتری نیاز دارد.
|
[ترجمه گوگل]این ماشین حساب جیبی به دو باتری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب جیبی به دو باتری نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A pocket calculator only works to eight decimal places.
[ترجمه .] ماشین حساب جیبی فقط به هشت رقم اعشار کار می کند
|
[ترجمه مستر ترجمه] یک ماشین حساب جیبی فقط به هشت رقم اعشار محاسبه می کند.
|
[ترجمه گوگل]یک ماشین حساب جیبی فقط تا هشت رقم اعشار کار می کند
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب جیبی فقط به هشت رقم اعشار کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I needed to use a calculator to add up the bill.
[ترجمه سلطان نوید] من نیاز به استفاد از یک ماشین حساب برای اضافه کردن یک لایحه و. . . . . .
|
[ترجمه روشنک نیکویان] واسه حساب کردن صورتحساب به یه ماشین حساب نیاز داشتم. ( add up یعنی کل چند عدد رو حساب کردن و bill اینجا معنی صورتحساب میده نه لایحه و اسکناس )
|
[ترجمه گوگل]من باید از ماشین حساب برای جمع کردن صورتحساب استفاده کنم
[ترجمه ترگمان]من احتیاج داشتم یک ماشین حساب استفاده کنم تا این لایحه را اضافه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cross - check your answer by using a calculator.
[ترجمه گوگل]متقاطع - پاسخ خود را با استفاده از ماشین حساب بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]پاسخ خود را با استفاده از ماشین حساب بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Candidates are not allowed to use a calculator in this exam.
[ترجمه گوگل]داوطلبان مجاز به استفاده از ماشین حساب در این آزمون نیستند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان مجاز به استفاده از ماشین حساب در این آزمون نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you got a calculator?
[ترجمه گوگل]آیا ماشین حساب دارید؟
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cross-check your answers with a calculator.
[ترجمه گوگل]پاسخ های خود را با ماشین حساب بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]پاسخ خود را با ماشین حساب چک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The calculator was damaged accidentally, and we needed to buy a new one.
[ترجمه گوگل]ماشین حساب به طور تصادفی خراب شد و ما باید یک ماشین حساب جدید بخریم
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب به طور تصادفی آسیب دید و ما نیاز به خرید یک ماشین حساب جدید داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You wouldn't, by any chance, have a calculator on you, would you?
[ترجمه گوگل]شما به هیچ وجه یک ماشین حساب روی خود ندارید، درست است؟
[ترجمه ترگمان]تو که هیچ شانسی نداری، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It'll be quicker if I use a calculator for these sums.
[ترجمه گوگل]اگر برای این مبالغ از ماشین حساب استفاده کنم سریعتر می شود
[ترجمه ترگمان]اگر از ماشین حساب استفاده کنم، سریع تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First we thought the PC was a calculator. Then we found out how to turn numbers into letters with ASCII - and we thought it was a typewriter. Then we discovered graphics, and we thought it was a television. With the World Wide Web, we've realized it's a brochure. Douglas Adams
[ترجمه گوگل]اول فکر کردیم کامپیوتر یک ماشین حساب است سپس متوجه شدیم که چگونه اعداد را با ASCII به حروف تبدیل کنیم - و فکر کردیم که این یک ماشین تحریر است بعد گرافیک را کشف کردیم و فکر کردیم تلویزیون است با شبکه جهانی وب، متوجه شدیم که این یک بروشور است داگلاس آدامز
[ترجمه ترگمان]اول فکر کردیم که کامپیوتر یک ماشین حساب است سپس ما فهمیدیم که چگونه اعداد را به حروف با اسکی تبدیل کنیم - و ما فکر می کردیم که این یک ماشین تحریر است سپس ما گرافیک را کشف کردیم و ما فکر کردیم که این یک تلویزیون است با وب گسترده جهانی، ما متوجه شدیم که بروشور است داگلاس آدامز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rescalc 0 resistor calculator has been much improved since its original release.
[ترجمه گوگل]ماشین حساب مقاومت Rescalc 0 از زمان انتشار اولیه خود بسیار بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب ۰ مقاومت Rescalc ۰ از زمان انتشار اولیه بسیار بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Out comes my pocket calculator to work out if I have an exact number of repeats.
[ترجمه گوگل]ماشین‌حساب جیبی من بیرون می‌آید تا بفهمد آیا تعداد دقیق تکرار دارم یا خیر
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب جیبی من برای کار کردن در صورتی که تعداد زیادی تکرار شود، از ماشین حساب بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Instead they have calculated benefits using a calculator and storing files in manila folders.
[ترجمه گوگل]در عوض آنها با استفاده از ماشین حساب و ذخیره فایل‌ها در پوشه‌های Manila، مزایا را محاسبه کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]در عوض، مزایا را با استفاده از ماشین حساب و ذخیره کردن پرونده ها در پوشه های مانیل به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محاسب (اسم)
accountant, calculator

حسابگر (اسم)
arithmetic, calculator

حساب کننده (اسم)
calculator

تخصصی

[کامپیوتر] محاسب، حسابگر، ماشین حساب . - ماشین حساب - هر وسیله الکترونیکی یا مکانیکی که برای محاسبات به کار می رود بر خلاف کامپیوترها . ماشین حسابها تا حدودی نیاز به دخالت انسان دادند .
[برق و الکترونیک] ماشین حساب
[ریاضیات] حسابگر، ماشین حساب، حساب کننده، محاسب

انگلیسی به انگلیسی

• small machine that makes computations; calculating machine
a calculator is a small electronic device used for doing mathematical calculations.

پیشنهاد کاربران

در مقطع reach3 کانون زبان ایران ، calculator پاسخ شماره 2 است
calculate: محاسبه کردن
calculator: ماشین حساب
calculator ( n ) ( k�lkyəˌleɪt̮ər ) =a small electronic device for calculating with numbers, e. g. a pocket calculator.
calculator
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : calculate
✅️ اسم ( noun ) : calculation / calculator / calculus
✅️ صفت ( adjective ) : calculable / calculated / calculating
✅️ قید ( adverb ) : calculatedly
ماشین حساب
وسیله ای برای حساب کردن
ماشین حساب 🙋
Calculatorبه معنی ماشین حساب

A small electronic machine that can add, subtract, multiply, and divide numbers

ماشین حساب در کانون زبان ایران
He calculate all the expenditures carfully
برآورده کردن

وسیله ی الکتریکی که محاسبات اعداد را انجام میدهد یا فردی که حساب میکند یا ساده ترش ماشین حساب
a mechine used in calculating numbers

حسابگر وقتی کلمه vیا فعل باشه
ماشین حساب وقتی کلمه n اسم باشد

ماشین حساب یا کسی که حساب میکند

A small electronic machine that can add, subtract, multiply, and divide numbers
A small electronic machine
ماشین حساب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس