• : تعریف: a corpse, esp. one used for dissection. • مترادف: body, corpse, remains, stiff • مشابه: carcass, skeleton, the dead
- The cadavers were used in medical colleges for instruction in anatomy.
[ترجمه گوگل] اجساد در کالج های پزشکی برای آموزش آناتومی مورد استفاده قرار گرفتند [ترجمه ترگمان] اجساد برای تعلیم و تشریح در دانشکده های پزشکی به کار می رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the putrid cadaver of a cat
لاشه ی گندیده ی یک گربه
2. the sight of the cadaver made her wince
از دیدن آن نعش یکه خورد.
3. During the course of dissections of cadaver club feet he recognized the role of muscles and tendons rather than bones in this deformity.
[ترجمه حمید سانی] درجریان دوره کالبدشکافی وتشریح پاهای اجساد، اودریافت که ماهیچه ها وتاندونها بیشتر ازاستخوان دربیماری دفورمیتی ( تغییرحالت استخوان ) نقش دارند
|
[ترجمه گوگل]در طول دوره تشریح پاهای چاقوی جسد، او نقش ماهیچهها و تاندونها را به جای استخوانها در این بدشکلی تشخیص داد [ترجمه ترگمان]در طی دوره کالبد شکافی جسد او، او نقش ماهیچه ها و تاندون ها را به جای استخوان در این نقص تشخیص داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Davis later returned and moved her cadaver to the Cloverdale spot, according to the prosecution theory.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه دادستانی، دیویس بعداً بازگشت و جسد خود را به نقطه کلاوردیل منتقل کرد [ترجمه ترگمان]بعد از مدتی دیویس بازگشت و جسد او را به محل Cloverdale منتقل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The prospect of artificial hearts replacing reliance on cadaver hearts is already in sight.
[ترجمه گوگل]چشم انداز قلب های مصنوعی جایگزین اتکا به قلب جسد در حال حاضر در چشم است [ترجمه ترگمان]دورنمای قلب های مصنوعی جایگزین اعتماد به قلب های cadaver در حال حاضر در نظر گرفته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The surgeons use material made from cadaver skin to create a tough scaffold.
[ترجمه گوگل]جراحان از مواد ساخته شده از پوست جسد برای ایجاد یک داربست سخت استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]جراحان از مواد ساخته شده از پوست بدن برای ایجاد داربست سخت استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This model has been validated with the cadaver test results.
[ترجمه گوگل]این مدل با نتایج آزمایش جسد تایید شده است [ترجمه ترگمان]این مدل با نتایج آزمون cadaver تایید شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Examination of a cadaver is to determine the cause of death.
[ترجمه گوگل]معاینه جسد برای تعیین علت مرگ است [ترجمه ترگمان]معاینه یک جسد این است که علت مرگ را تعیین کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. My face looks like a cadaver equally ghastly!
[ترجمه گوگل]صورت من شبیه یک جسد به همان اندازه وحشتناک است! [ترجمه ترگمان]صورت من مثل یک نعش به یک اندازه وحشتناک به نظر می رسد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The damage was so severe that doctors repaired the tattered left knee with a cadaver ligament.
[ترجمه گوگل]آسیب به حدی بود که پزشکان زانوی پاره شده چپ را با رباط جسد ترمیم کردند [ترجمه ترگمان]خسارت چنان شدید بود که پزشکان زانوی چپ را با رباط محل جسد تعمیر کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But I know better than to interrupt the hero with my babblings; instead I ape the satisfied cadaver.
[ترجمه گوگل]اما من بهتر می دانم که حرف قهرمان را با حرف هایم قطع کنم در عوض من جسد راضی را میمونم [ترجمه ترگمان]اما من بهتر می دانم که قهرمان من به جای اینکه به جای آن که از نعش راضی باشد، قهرمان خود را قطع کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The shape of the cheeks - if slightly too reminiscent of a cadaver - had a certain elegance.
[ترجمه گوگل]شکل گونه ها - اگر کمی بیش از حد یادآور جسد باشد - ظرافت خاصی داشت [ترجمه ترگمان]شکل گونه هایش - اگر کمی هم به یاد یک نعش بود، ظرافت خاصی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Methods:The trend and anastomosis of the 4 dorsal metacarpal artery in the 8 fresh cadaver hands were observed after the artery injected with red latex solution.
[ترجمه گوگل]روش ها: روند و آناستوموز شریان متاکارپ پشتی 4 در 8 دست تازه جسد پس از تزریق محلول لاتکس قرمز به شریان مشاهده شد [ترجمه ترگمان]روش ها: روند و anastomosis سرخرگ metacarpal پشتی در شکل ۸، بعد از تزریق سرخرگ با محلول لاتکس قرمز، مشاهده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Objective:To study the micromorphology and genetics of the muscular tissue from the female cadaver of Xi Han Dynasty discovered in Lianyungang in 200
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه میکرومورفولوژی و ژنتیک بافت عضلانی از جسد زن سلسله شی هان کشف شده در لیانیونگانگ در سال 200 [ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه the و ژنتیک بافت عضلانی از جسد زن پیکر (Xi هان)که در سال ۲۰۰ میلادی در Lianyungang کشف شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• corpse; dead body intended for dissection a cadaver is a corpse; used in american english.
پیشنهاد کاربران
جسد: ( اسم ) بدن مرده مخصوصاً لاشه ای که برای تشریح استفاده می شود.
MEDICAL /specialized a dead human body پزشکی / تخصصی جسد انسان مرده Synonyms body ( PHYSICAL STRUCTURE ) carcass corpse stiff ( BODY ) / slang
جسد، نعش، میت
cadaver dog سگ جسد یاب
هو جسد انسانی که برای مطالعات اناتومیک اماده شده است. برای جلوگیری از فرایند پوسیدگی جسد بایستی انرا فیکس نمود یعنی با مواد شیمیایی جسد را در مقابل پوسیدگی مقاوم و سپس برای استفاده در سالن تشریح و اموزش دانشجویان پزشکی مورد استفاده قرار داد. این فن اوری در اختیار برخی کشورهاست.