cult

/ˈkəlt//kʌlt/

معنی: ایین دینی، مکتب تفکر
معانی دیگر: فرقه (گروه شبه مذهبی که معمولا در یکجا با هم زندگی کرده و تحت نفوذ رهبر پرجذبه ای قرار دارند و از عقاید افراطی یا غیرسنتی پیروی می کنند)، مراسم مذهبی، آیین نیایش، پرستش، (پرستش شخص یا عقاید یا روش های بخصوصی به ویژه برای مدتی کوتاه) تب و تاب، سینه چاکی، آتش زود خاموش، موج، هوس وجنون برای تقلید از رسم یا طرز فکری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cultic (adj.), cultism (n.), cultist (n.)
(1) تعریف: the rituals and observances of a particular religion, esp. those pertaining to a single deity.

(2) تعریف: a group joined by exceptional regard or devotion for a person, thing, or idea.

- an Elvis Presley cult
[ترجمه گوگل] یک فرقه الویس پریسلی
[ترجمه ترگمان] مکتب الویس پریسلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a religion that most members of a society believe to be false, faddish, or unworthy of respect.

(4) تعریف: the members of a cult.
مشابه: sect

جمله های نمونه

1. the cult of art-for-art's sake
مکتب هنر برای هنر

2. the cult of money and success
پرستش پول و موفقیت

3. the cult of the virgin mary in medieval times
آیین نیایش مریم باکره در قرون وسطی

4. personality cult
کیش شخصیت،شخصیت پرستی،قهرمان پرستی

5. the leader of the cult was a charismatic man who enjoyed the complete obedience of his followers
رهبر آن فرقه مرد پرجذبه ای بود که از اطاعت کامل پیروانش برخوردار بود.

6. the love of the beatles became like a cult
شیفتگی نسبت به بیتل ها تبدیل به (نوعی) کیش شد.

7. An extraordinary personality cult had been created around the leader.
[ترجمه گوگل]یک فرقه شخصیتی خارق‌العاده در اطراف رهبر ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]یک فرقه شخصیتی فوق العاده در اطراف این رهبر ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They enjoy a cult following in the UK.
[ترجمه گوگل]آنها از پیروان فرقه در بریتانیا لذت می برند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک سنت پیروی می کنند که در انگلستان دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cult leader saw himself as a Messianic figure.
[ترجمه گوگل]رهبر فرقه خود را یک شخصیت مسیحایی می دید
[ترجمه ترگمان]رهبر این فرقه خود را یک شخصیت Messianic دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He became a cult figure during the 1960s.
[ترجمه گوگل]او در دهه 1960 به یک شخصیت فرقه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او در دهه ۱۹۶۰ به یک چهره تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. James Dean was a cult hero of the fifties.
[ترجمه گوگل]جیمز دین قهرمان فرقه دهه پنجاه بود
[ترجمه ترگمان] جیمز دین \"قهرمان فرقه fifties\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sandman is a cult figure on the local music scene.
[ترجمه گوگل]Sandman یک شخصیت مذهبی در صحنه موسیقی محلی است
[ترجمه ترگمان]Sandman یک شخصیت مذهبی در صحنه موسیقی محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. O'Brien has a cult of devoted readers.
[ترجمه گوگل]اوبراین فرقه ای از خوانندگان فداکار دارد
[ترجمه ترگمان]او بر این cult از خوانندگان فداکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Anybody interested in pop culture at all should buy "Pure Cult".
[ترجمه گوگل]هر کسی که اصلاً به فرهنگ پاپ علاقه دارد باید "فرقه خالص" را بخرد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که به فرهنگ عامه علاقه داشته باشد باید \"Cult محض\" را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The singer had a cult following in the 1970's.
[ترجمه مریم سالک زمانی] این خواننده در دهۀ 1970 عشاق سینه چاک فراوانی داشت.
|
[ترجمه گوگل]این خواننده در دهه 1970 طرفدارانی داشت
[ترجمه ترگمان]این خواننده پیرو مکتب following در دهه ۱۹۷۰ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایین دینی (اسم)
cult, sacrament

مکتب تفکر (اسم)
cult

انگلیسی به انگلیسی

• system of religious rituals; extreme religious sect
a cult is a religious group with special rituals, which is regarded by many people as extreme or dangerous.
when a person, object, or activity becomes a cult, they become very popular or fashionable.

پیشنهاد کاربران

تب، موج ، مُد
فرقه
پیروی وسرسپردگی از یک باور و آیین فکری تحت رهبری یک شخصیت فریبنده و کاذب.
• گروه کوچکی از افراد با باورهایی بر ضد دین و بر خلاف باورهای عموم مردم که رسمها و عادتهایی عجیب و غیر اخلاقی را دنبال میکنند . مانند شبکه ای از فرقه های شیطان پرست اهل حق
...
[مشاهده متن کامل]

• تحسین نابجا یا بیش از اندازه برای یک شخصیت فریبنده و دورغین که نقش رهبری یک فرقه را ایفا کند. مانند : : سید خلیل عالی نژاد ( عالی قلندر ) .

تعریف کلاسیک :
در یک ساختار مخفی، رهبر ی فریبنده و جذاب ؛ در انزوا و محیطی کنترل شده استقلان فکر ی را از پیروان خود می گیرد و کم کم آنان را به سر سپردگی و اطاعت بی چون و چرا در می آورد .
کیش - آیین
گروه ها و فرقه های دینی و عقیدتی گه بیشتر تندرو و افراطی اند.
این گروه ها میتوانند نامربوط به مذهب و وابسته به هر گونه اعتقاد یا پیرو هر فردی باشند.
برابر پارسی = رسته
دو تا کلمه داریم که خوبه با هم یاد بگیریم.
Sect و در جمع Sects
Cult و در جمع Cults
تعاریف آنها در فرهنگ لغت :
⬛ SECT ⬛
1. a religious group that is a smaller part of a larger group and whose members all share similar beliefs
...
[مشاهده متن کامل]

2. a religious or political group that is connected to a larger group but that has beliefs that differ greatly from those of the main group
⬛ CULT ⬛
a small religious group that is not part of a larger and more accepted religion and that has beliefs regarded by many people as extreme or dangerous
Sect میشه فرقه مذهبی ولی Cult میشه فقط فرقه
ولی Cult معنی منفی داره. به معنای فرقه ی رادیکال

آیینی ، دینی، فکری
آیین
کیش
مریدmorid
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس