creditor

/ˈkredətər//ˈkredɪtə/

معنی: ستون بستانکار، طلبکار، بستانکار
معانی دیگر: بستانکار، طلبکار، ستون بستانکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one to whom money is owed.
متضاد: debtor

- He was gratified when he finally had enough money to pay all his creditors.
[ترجمه گوگل] زمانی که بالاخره پول کافی برای پرداخت تمام طلبکارانش داشت، خوشحال شد
[ترجمه ترگمان] وقتی پول کافی برای پرداخت همه طلبکاران خود به دست آورد خوشحال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The creditor has always a better memory than the detor.
[ترجمه گوگل]طلبکار همیشه حافظه بهتری نسبت به بدکار دارد
[ترجمه ترگمان]بستانکار همیشه حافظه بهتری نسبت به the دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had to run away from my creditor whom I made a usurious loan.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم از طلبکارم که وام ربوی گرفته بودم فرار کنم
[ترجمه ترگمان]من مجبور شدم از creditor که از او وام می گرفت فرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boss assigned his car to his creditor.
[ترجمه گوگل]رئیس ماشینش را به طلبکارش واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس ماشینش را به طلبکار خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He managed to stall off his creditor.
[ترجمه گوگل]او موفق شد طلبکار خود را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]موفق شد که creditor را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Generally, debtors must negotiate with each creditor separately, and must face the ordeal without advice.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بدهکاران باید با هر طلبکار جداگانه مذاکره کنند و باید بدون مشورت با این مصیبت روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، بدهکاران باید جداگانه با هر بستانکار مذاکره کنند و باید بدون مشورت با یکدیگر روبرو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Also until such time as a creditor has lodged a proof of debt, he can not vote at meetings of creditors.
[ترجمه گوگل]همچنین تا زمانی که طلبکار مدرکی مبنی بر بدهی ارائه نکرده باشد، نمی تواند در جلسات طلبکاران رای دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین تا زمانی که یک بستانکار نشان دهنده بدهی باشد، او نمی تواند در جلسات of رای بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The creditor would not be concerned with the question whether or not the surety had an adequate understanding of the transaction.
[ترجمه گوگل]طلبکار با این سؤال که آیا ضامن درک کافی از معامله داشته است یا نه، نگران نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]بستانکار درباره این سوال که آیا این معامله یک درک کافی از تراکنش ها داشته یا خیر، نگران نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A creditor of the partnership may therefore sue any partner for the full amount of the debt.
[ترجمه گوگل]بنابراین طلبکار شرکت تضامنی می تواند از هر شریکی برای دریافت کل بدهی شکایت کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک بستانکار این هم کاری ممکن است از هر شریک برای مبلغ کامل بدهی شکایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A partially secured creditor is entitled to receive a dividend on the unsecured part of his claim having valued his security.
[ترجمه گوگل]طلبکار که تا حدی وثیقه شده است، حق دریافت سود سهام از قسمت غیر وثیقه ای از طلب خود را دارد که وثیقه خود را ارزش گذاری کرده است
[ترجمه ترگمان]یک طلبکار نسبتا مطمئن حق دارد که یک سود سهام را در بخش نا امن ادعای خود دریافت کند که به امنیت او ارج می نهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Debt service payments to commercial creditor banks, suspended in November, were scheduled for resumption at the end of February 199
[ترجمه گوگل]پرداخت خدمات بدهی به بانک های طلبکار تجاری که در ماه نوامبر به حالت تعلیق درآمده بود، قرار بود در پایان فوریه 199 از سر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]پرداخت بدهی به بانک های بستانکار تجاری که در ماه نوامبر به حالت تعلیق در آمده بود در پایان ماه فوریه ۱۹۹ راس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The creditor is entitled to further payments from that date at the said rate.
[ترجمه گوگل]طلبکار حق دارد از آن تاریخ به نرخ مذکور پرداخت های بیشتری را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]بستانکار این حق را به پرداخت بیشتر از آن تاریخ به نرخ اعلام شده اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was held that the creditor could recover only 400,000.
[ترجمه گوگل]مقرر شد که طلبکار تنها 400000 دلار را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که طلبکار ممکن است تنها ۴۰۰۰۰۰ نفر را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The creditor had no knowledge of what had passed between debtor and sureties.
[ترجمه گوگل]طلبکار از آنچه بین بدهکار و وثیقه گذار گذشته بود اطلاعی نداشت
[ترجمه ترگمان]طلبکار از آنچه میان بدهکاری و سرمایه گذشته بود اطلاعی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If one creditor then sues for the balance of his debt he commits a breach of contract with each of those creditors.
[ترجمه گوگل]اگر یکی از طلبکارها برای باقیمانده بدهی خود شکایت کند، با هر یک از طلبکاران قرارداد نقض می کند
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از بستانکار برای پرداخت بدهی خود شکایت کند، با هر یک از این طلبکاران یک قرارداد امضا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستون بستانکار (اسم)
credit, creditor

طلبکار (اسم)
creditor

بستانکار (اسم)
creditor, obligee

تخصصی

[حقوق] بستانکار، طلبکار، داین
[ریاضیات] بستانکار، طلبکار

انگلیسی به انگلیسی

• lender, loaner, moneylender
your creditors are the people who you owe money to.

پیشنهاد کاربران

بستانکار ( مالی )
بستانکار - طلبکار
طلبکار
تو حسابداری به معنی بستانکار میشه
طلبکار
# The company couldn't pay its creditors
# The property will be sold to pay off their creditors
# They agreed to repay their creditors over a period of three years
# I had to sell my house to get the creditors off my back
دائن _طلبکار
اعتبار دهنده
طلبکار

بپرس