contingent on

جمله های نمونه

1. In effect, growth is contingent on improved incomes for the mass of the low-income population.
[ترجمه گوگل]در واقع، رشد منوط به بهبود درآمد برای توده جمعیت کم درآمد است
[ترجمه ترگمان]در واقع، رشد مشروط به افزایش درآمد برای توده مردم کم درآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our success is contingent on your support.
[ترجمه گوگل]موفقیت ما منوط به حمایت شماست
[ترجمه ترگمان]موفقیت ما مشروط به حمایت شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Outdoor arrangements are, as ever, contingent on the weather and we have other plans in the event of rain.
[ترجمه گوگل]تمهیدات فضای باز مثل همیشه منوط به آب و هوا است و در صورت بارندگی برنامه های دیگری داریم
[ترجمه ترگمان]ترتیبات بیرونی، مانند همیشه، مشروط به آب و هوا هستند و ما برنامه های دیگری را در صورت باران داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The latest sale is contingent on to Dallas-based Empire completing financial arrangement, Ladd said.
[ترجمه گوگل]لاد گفت که آخرین فروش مشروط به تکمیل ترتیبات مالی Empire مستقر در دالاس است
[ترجمه ترگمان]Ladd گفت که آخرین فروش مشروط به اتمام ترتیبات مالی برای امپراتوری مبتنی بر دالاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fixed fee element above is not contingent on a deal being completed.
[ترجمه گوگل]عنصر کارمزد ثابت بالا مشروط به تکمیل معامله نیست
[ترجمه ترگمان]آلمان هزینه ثابت در بالا مشروط به انجام معامله نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The closure of the deal is contingent on the funding commitment from the European Investment Bank, guaranteed by the Swedish government.
[ترجمه گوگل]بسته شدن این معامله منوط به تعهد مالی بانک سرمایه گذاری اروپا است که توسط دولت سوئد تضمین شده است
[ترجمه ترگمان]بسته شدن این معامله مشروط به تعهد مالی بانک سرمایه گذاری اروپا، که توسط دولت سوئد تضمین شده است، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The benefit is not contingent on National Insurance Contributions.
[ترجمه گوگل]این مزایا مشروط به مشارکت بیمه ملی نیست
[ترجمه ترگمان]این منافع مشروط به مشارکت های بیمه ملی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our arrival time is contingent on the weather.
[ترجمه گوگل]زمان ورود ما به آب و هوا بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]زمان ورود ما به هوا بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any agreement on global warming will be contingent on the participation of China and India, President George W Bush said on Sunday.
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا روز یکشنبه گفت، هرگونه توافق در مورد گرمایش زمین مشروط به مشارکت چین و هند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا، در روز یکشنبه اظهار داشت که هر گونه توافق در مورد گرم شدن جهانی هوای کره زمین، مشروط به مشارکت چین و هند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is a cash sale and is not contingent on purchaser's ability to obtain financing.
[ترجمه گوگل]این یک فروش نقدی است و مشروط به توانایی خریدار برای به دست آوردن منابع مالی نیست
[ترجمه ترگمان]این یک فروش نقدی است و مشروط به توانایی خریدار برای بدست آوردن تامین مالی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These are often both frustratingly and rewardingly contingent on "local conditions" such as hardware specifics.
[ترجمه گوگل]اینها اغلب به طور ناامیدکننده و پاداش دهنده به "شرایط محلی" مانند مشخصات سخت افزاری بستگی دارند
[ترجمه ترگمان]این ها اغلب frustratingly و rewardingly مشروط به \"شرایط محلی\" مانند ویژگی های سخت افزار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The punctual arrival of an airplane is contingent on the weather.
[ترجمه گوگل]ورود به موقع هواپیما به آب و هوا بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]ورود دقیق یک هواپیما به هوا بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Investment incentives are contingent on execution by specified proposal expiry date, and may be withdrawn at any time prior to acceptance.
[ترجمه گوگل]مشوق‌های سرمایه‌گذاری مشروط به اجرا در تاریخ انقضای پیشنهادی مشخص است و ممکن است در هر زمانی قبل از پذیرش لغو شوند
[ترجمه ترگمان]مشوق های سرمایه گذاری مشروط به اجرا با تاریخ انقضای طرح مشخص شده، و ممکن است در هر زمانی قبل از پذیرش، پس گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sole agency will naturally be contingent on you maintaining qualified aftersales staff.
[ترجمه گوگل]تنها نمایندگی طبیعتاً منوط به حفظ کارکنان پس از فروش واجد شرایط است
[ترجمه ترگمان]تنها آژانس به طور طبیعی مشروط به حفظ کارکنان واجد شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Whether or not we arrive on time is contingent on the weather.
[ترجمه گوگل]اینکه به موقع برسیم یا نه بستگی به آب و هوا دارد
[ترجمه ترگمان]این که آیا ما به زمان برسیم یا نه، مشروط بر آب و هوا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dependent on, conditional on

پیشنهاد کاربران

منوط به
مشروط به
نیازمندِ
تابعِ
Subject to
مشروط بر
وابسته به

بپرس