comply with

جمله های نمونه

1. The commander said that the army would comply with the ceasefire.
[ترجمه حسن پزشکی] فرمانده گفت ارتش احتمالا با آتش بس موافقت کند
|
[ترجمه امیر قنبری] فرمانده گفت که ارتش با آتش بس موافقت خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل]فرمانده گفت که ارتش به آتش بس پایبند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فرمانده گفت که ارتش با آتش بس موافقت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The factory was closed for failing to comply with government safety regulations.
[ترجمه گوگل]کارخانه به دلیل عدم رعایت مقررات ایمنی دولتی بسته شد
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به دلیل عدم رعایت مقررات ایمنی دولت بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Failure to comply with the regulations will result in prosecution.
[ترجمه امیر قنبری] عدم رعایت مقررات پیگرد قانونی خواهد داشت.
|
[ترجمه گوگل]عدم رعایت مقررات موجب پیگرد قانونی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]عدم رعایت مقررات منجر به تعقیب قانونی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the citizens must comply with the law.
[ترجمه مژده] همه شهروندان باید از قانون تبعیت کنند.
|
[ترجمه گوگل]همه شهروندان باید قانون را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]همه شهروندان باید مطابق قانون عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It should be ascertained that the plans comply with the law.
[ترجمه گوگل]باید مشخص شود که طرح ها مطابق با قانون است
[ترجمه ترگمان]باید اطمینان حاصل شود که این برنامه ها با قانون مطابقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To comply with government hygiene regulations, there must be a separate sink for hand washing.
[ترجمه گوگل]برای رعایت مقررات بهداشتی دولتی، باید سینک جداگانه ای برای شستن دست ها وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای مطابقت با مقررات بهداشت دولتی، باید یک سینک جداگانه برای شستن دست ها وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All companies must comply with the new directive.
[ترجمه مژده] همه شرکتها باید از دستورالعمل جدید پیروی کنند.
|
[ترجمه گوگل]همه شرکت ها باید دستورالعمل جدید را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]همه شرکت ها باید با دستورالعمل جدید موافقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They refused to comply with the UN resolution.
[ترجمه مژده] آنها از پذیرش قطعنامه سازمان ملل خودداری کردند.
|
[ترجمه Farshid Civil] آنها از پیروی ( یا تبعیت از ) قطعنامه سازمان ملل خودداری کردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها از اجرای قطعنامه سازمان ملل خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از اجابت قطعنامه سازمان ملل متحد خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All companies must comply with the regulations .
[ترجمه مژده] همه شرکتها باید مقررات را رعایت کنند.
|
[ترجمه گوگل]همه شرکت ها باید مقررات را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]همه شرکت ها باید با مقررات مطابقت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Companies have until December 31 to comply with the new legislation.
[ترجمه گوگل]شرکت ها تا 31 دسامبر فرصت دارند تا با قانون جدید مطابقت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها تا ۳۱ دسامبر فرصت دارند تا با قوانین جدید همخوانی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They have failed to comply with the resolution.
[ترجمه گوگل]آنها در اجرای این قطعنامه کوتاهی کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها نتوانسته اند با این تصمیم موافقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You must comply with the library rules.
[ترجمه مژده] شما باید مقررات کتابخانه را رعایت کنید.
|
[ترجمه گوگل]شما باید قوانین کتابخانه را رعایت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید از قوانین کتابخانه اطاعت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are serious penalties for failure to comply with the regulations.
[ترجمه گوگل]برای عدم رعایت مقررات مجازات های جدی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]مجازات های جدی برای عدم انطباق با مقررات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Visitors to the mine must comply with the rules.
[ترجمه مژده] بازدیدکنندگان از معدن باید مقررات را رعایت کنند.
|
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان از معدن باید قوانین را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان از معدن باید مطابق با مقررات باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. New vehicles must comply with set safety standards.
[ترجمه مژده] وسایل نقلیه جدید باید استانداردهای ایمنی را رعایت کنند.
|
[ترجمه گوگل]خودروهای جدید باید با استانداردهای ایمنی تعیین شده مطابقت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه جدید باید مطابق با استانداردهای ایمنی تعیین شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• consent to, agree to

پیشنهاد کاربران

ملتزم بودن به
حرف شنوی داشتن، حرف را خواندن، اطاعت کردن، حرف گوش کردن
هم خوانی، مطابقت، تطابق ،
رعایت کردن
پایبند بودن به ( تعهدات )
مطابقت داشتن
اجابت کردن
تبعیت کردن

تبعیت کردن
to do what you have to do or asked to do ( longman )
انجام کاری که ملزم به انجام ان هستین یا از شما خواسته شده که انجام دهید .

it can be synonym of obey
پیروی کردن ، خواسته کسی را برآورده کردن

بپرس