come into effect

جمله های نمونه

1. The cuts will come into effect next May.
[ترجمه گوگل]این کاهش در ماه می آینده اجرایی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این کاهش در ماه می آینده به اجرا در خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. New controls come into effect next month.
[ترجمه گوگل]کنترل های جدید از ماه آینده اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]کنترل های جدید ماه آینده به اجرا در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When do the new driving laws come into effect?
[ترجمه گوگل]قوانین جدید رانندگی از چه زمانی اجرایی می شود؟
[ترجمه ترگمان]قوانین رانندگی جدید چه زمانی به اجرا در می آیند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new regulations come into effect next month.
[ترجمه گوگل]مقررات جدید از ماه آینده اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید ماه آینده به اجرا در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The contract will come into effect upon signature.
[ترجمه گوگل]قرارداد پس از امضا به اجرا در خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]این قرارداد به امضا خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The wage increases will come into effect in June.
[ترجمه گوگل]افزایش دستمزدها از ژوئن اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]افزایش دست مزد در ماه ژوئن اجرا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The regency provisions would come into effect in any of three events.
[ترجمه گوگل]مقررات منطقه‌ای در هر یک از سه رویداد قابل اجرا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مقررات نیابت سلطنت در هر یک از سه رویداد به اجرا در خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They come into effect next month and we shall issue planning policy guidance later this month.
[ترجمه گوگل]آنها از ماه آینده اجرایی می شوند و ما در اواخر این ماه دستورالعمل سیاست گذاری برنامه ریزی را صادر خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها ماه آینده به اجرا درآمدند و ما در اواخر این ماه برنامه تنظیم سیاست برنامه ریزی را مطرح خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Volkskammer approved a new travel law to come into effect on Feb. 1990.
[ترجمه گوگل]Volkskammer قانون سفر جدیدی را تصویب کرد تا در فوریه 1990 اجرایی شود
[ترجمه ترگمان]The قانون سفر جدیدی را تصویب کرد که در فوریه ۱۹۹۰ به اجرا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new system of taxation will come into effect next May.
[ترجمه گوگل]سیستم مالیاتی جدید در ماه مه آینده اجرایی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم جدید مالیات در ماه می آینده به اجرا در خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The of intent shall come into effect from the date of signing.
[ترجمه گوگل]تعهد از تاریخ امضا لازم الاجرا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]قصد و نیت از تاریخ امضای آن قابل اجرا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pre - selling contract does not come into effect until registered.
[ترجمه گوگل]قرارداد پیش فروش تا زمانی که ثبت نشده است به اجرا در نمی آید
[ترجمه ترگمان]قرارداد فروش پیش از فروش تا زمان ثبت به اجرا در نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When does the new timetable come into effect?
[ترجمه گوگل]جدول زمانی جدید چه زمانی اجرایی می شود؟
[ترجمه ترگمان]زمانی که برنامه زمانی جدید به اجرا در می آید چه زمانی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These measures 47th July 2004 will come into effect.
[ترجمه گوگل]این اقدامات در 47 ژوئیه 2004 اجرایی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این اقدامات در جولای ۲۰۰۴ نافذ خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• come into force, become effective, became valid

پیشنهاد کاربران

نافذ شدن
لازم الاجرا شدن ( قانون )
اجرایی شدن
به مرحله اثرگذاری رسیدن
اجرایی شدن یک قانون جدید
اعمال شدن

بپرس