come full circle


(پس از تغییرات زیاد) به وضع پیشین بازگشتن

جمله های نمونه

1. It's January 1st, the year has come full circle.
[ترجمه گوگل]اول ژانویه است، سال تمام شده است
[ترجمه ترگمان]اول ژانویه سال است که چرخه کامل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fashion has come full circle and denim is back.
[ترجمه گوگل]مد کامل شده است و جین بازگشته است
[ترجمه ترگمان]مد یک چرخه کامل شده است و رنگ جین برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Things have come full circle now that long skirts are back in fashion.
[ترجمه گوگل]اکنون که دامن‌های بلند دوباره مد شده‌اند، همه چیز به شکل کامل درآمده است
[ترجمه ترگمان]حالا که دامن بلند به مد افتاده، همه چیز جمع و جور شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We've come full circle and dark-blue jeans are once again the height of style.
[ترجمه گوگل]ما به دایره کامل رسیده ایم و شلوار جین آبی تیره بار دیگر اوج استایل است
[ترجمه ترگمان]ما کامل شده ایم و شلوار جین آبی تیره بار دیگر ارتفاع سبک را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So we have come full circle.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما به دایره کامل رسیده ایم
[ترجمه ترگمان] پس ما کاملا دور هم جمع شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cross the Bahnhof bridge, and you will have come full circle back to the starting point.
[ترجمه گوگل]از پل بانهوف عبور کنید و به نقطه شروع بازگردید
[ترجمه ترگمان]از پل Bahnhof عبور کنید، و شما باید دوباره به نقطه شروع برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The neo-colonial wheel has almost come full circle.
[ترجمه گوگل]چرخ استعمار نو تقریباً به دور کامل درآمده است
[ترجمه ترگمان]چرخ استعماری تقریبا دایره کامل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus the research has come full circle.
[ترجمه گوگل]بنابراین تحقیق به دور کامل رسیده است
[ترجمه ترگمان]از این رو، این تحقیق به صورت دایره کامل درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wheel had come full circle since the heady days of expansion after the Robbins Report in 196
[ترجمه گوگل]چرخ از روزهای پرهیجان گسترش پس از گزارش رابینز در سال 196 به دور کامل چرخیده بود
[ترجمه ترگمان]پس از گزارش رابینز در ۱۹۶ دسامبر سال ۱۹۶، این فرمان با چرخه کامل گسترش پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a way, we've almost come full circle back to what I was trained to do, which is teaching.
[ترجمه گوگل]به نوعی، ما تقریباً به آنچه که برای انجام آن آموزش دیده بودم، یعنی آموزش، بازگشته ایم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ما تقریبا کاملا بر می گردیم به کاری که برای انجام دادن دارم، که این درس دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tonight she had come full circle - from merely suspecting Luke's motives to hearing him finally admit them.
[ترجمه گوگل]امشب او به محافل کامل رسیده بود - از صرفاً مشکوک شدن به انگیزه های لوک تا شنیدن اینکه او سرانجام آنها را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]امشب او کاملا دور شده بود - فقط به انگیزه لوک فکر می کرد که او را قبول کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After the experiments of the 1960s, education has come full circle in its methods of teaching reading.
[ترجمه گوگل]پس از آزمایش های دهه 1960، آموزش و پرورش در روش های خود برای آموزش خواندن حلقه زده است
[ترجمه ترگمان]پس از تجربیات دهه ۶۰ میلادی، آموزش و پرورش در روش های خود برای آموزش خواندن به صورت کامل درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now the Rnudsen - Ford relationship had come full circle.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر رابطه Rnudsen - فورد کامل شده بود
[ترجمه ترگمان] حالا رابطه \"فورد -\" کاملا دور و برش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The effects of your actions come full circle.
[ترجمه گوگل]اثرات اعمال شما دایره کامل پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]اثرات اعمال شما دایره کامل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• return to the starting point, end up where one started

پیشنهاد کاربران

شد همان آش و همان کاسه
360 درجه تغییر کردن
برگشتن به نقطه ی اول
به نقل از فرهنگ پویا:
سرجای اول برگشتن
صد و هشتاد درجه تغییر جهت دادن

بپرس