colours

جمله های نمونه

1. Blind men can judge no colours.
[ترجمه گوگل]مردان نابینا نمی توانند هیچ رنگی را قضاوت کنند
[ترجمه ترگمان]مردان نابینا نمی توانند هیچ رنگ و رنگی را تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A blind man cannot judge colours.
[ترجمه گوگل]یک مرد نابینا نمی تواند رنگ ها را قضاوت کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد کور نمی تواند رنگ ها را قضاوت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sun has faded the curtains so the colours are rather patchy.
[ترجمه گوگل]نور خورشید پرده ها را محو کرده است، بنابراین رنگ ها نسبتاً تکه تکه هستند
[ترجمه ترگمان]خورشید پرده ها را رنگ کرده است، بنابراین رنگ ها نسبتا تکه تکه اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is a painter in water colours.
[ترجمه گوگل]او نقاش آبرنگ است
[ترجمه ترگمان]نقاش آب رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was awarded her colours for hockey/her hockey colours at the end of term.
[ترجمه گوگل]در پایان ترم به او رنگ‌های هاکی/رنگ‌های هاکی او اهدا شد
[ترجمه ترگمان]او در پایان دوره، رنگ هاکی روی هاکی روی یخ را به او اهدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The candidate nailed his colours to the mast on the question of civil rights.
[ترجمه گوگل]این نامزد در مورد مسئله حقوق شهروندی رنگ های خود را به دکل میخکوب کرد
[ترجمه ترگمان]کاندیدا colours خود را بر سر مساله حقوق مدنی به تیرک چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's available in a choice of colours.
[ترجمه گوگل]در رنگ های انتخابی موجود است
[ترجمه ترگمان]در انتخاب رنگ ها موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two hours later he lowered his colours.
[ترجمه دانیال] دو ساعت بعد پرچم خود را پایین اورد
|
[ترجمه گوگل]دو ساعت بعد رنگ هایش را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]دو ساعت بعد رنگ خود را پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Truth needs no colours.
[ترجمه گوگل]حقیقت نیازی به رنگ ندارد
[ترجمه ترگمان]حقیقت به هیچ رنگی نیاز ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These shirts come in three different colours: white, pale blue and khaki.
[ترجمه گوگل]این پیراهن ها در سه رنگ مختلف سفید، آبی کم رنگ و خاکی عرضه می شوند
[ترجمه ترگمان]این پیراهن ها سه رنگ های مختلف دارند: سفید، آبی، آبی و خاکی رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Colours like red convey a sense of energy and strength.
[ترجمه گوگل]رنگ هایی مانند قرمز حس انرژی و قدرت را منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]رنگ ها مثل قرمز، حس انرژی و قدرت را منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It comes in bright primary colours that kids will love.
[ترجمه گوگل]این در رنگ های اصلی روشن است که بچه ها آن را دوست خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]این رنگ در رنگ های روشن و روشن است که کودکان دوست خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'd like the colours to harmonise.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم رنگ ها هماهنگ باشند
[ترجمه ترگمان]از رنگ های روشن خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All sorts of colours will result as these flowers hybridise freely.
[ترجمه گوگل]همه انواع رنگ ها نتیجه می شوند زیرا این گل ها آزادانه هیبرید می شوند
[ترجمه ترگمان]همه نوع رنگ به این ترتیب است که این گل ها به راحتی پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The colours become mellow as the sun went down.
[ترجمه گوگل]با غروب خورشید رنگ ها ملایم می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید غروب کرد رنگ ها نرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[فوتبال] رنگ ها

انگلیسی به انگلیسی

• flag or banner; combination of colors (on a badge, uniform, etc.); personality, character (also colors)

پیشنهاد کاربران

colours= ( British English ) a flag, shirt etc that shows that someone or something belongs to or supports a particular team, school, club, or country

بپرس