colonel

/ˈkɜːrnl̩//ˈkɜːnl̩/

معنی: سرهنگ
معانی دیگر: (ارتش) سرهنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in the U.S. Army, Air Force, and Marines, a rank above lieutenant colonel and below brigadier general.

- Although he never became a general, the colonel had had a proud career.
[ترجمه سجاد افراسیابی] سرهنگ با آنکه هیچ وقت سردار نشد, وظیفه خطیری داشت
|
[ترجمه گوگل] اگرچه او هرگز ژنرال نشد، اما سرهنگ شغلی پرافتخار داشت
[ترجمه ترگمان] سرهنگ با آن که هرگز ژنرالی نبود، شغل proud داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a colonel is above a major
یک سرهنگ مافوق یک سرگرد است.

2. a colonel outranks a captain
یک سرهنگ،مافوق یک سروان است.

3. full colonel
سرهنگ تمام

4. the colonel veiled his anger with soft words
سرهنگ خشم خود را با کلماتی آرام پوشاند.

5. lieutenant is inferior to colonel
ستوان مادون سرهنگ است.

6. a captain comes after a colonel
سروان از سرهنگ پایین تر است.

7. he was busted from a colonel to a major
از درجه ی سرهنگی به سرگردی تنزل رتبه یافت.

8. he jumped rapidly from captain to colonel
او به سرعت از سروانی به سرهنگی ارتقا یافت.

9. he was raised to the rank of colonel
او را به مقام سرهنگی رساندند.

10. A colonel is three steps above a captain.
[ترجمه رضا نوری] سرهنگی سه درجه ( رتبه نظامی ) بالاتر از درجه سروانی است.
|
[ترجمه گوگل]یک سرهنگ سه پله بالاتر از کاپیتان است
[ترجمه ترگمان]سرهنگ سه قدم بالاتر از یک فرمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The meeting will be chaired by Colonel E. Smith .
[ترجمه رضا نوری] نشست به ریاست سرهنگ ای. اسمیث برگزار خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]ریاست جلسه بر عهده سرهنگ ای اسمیت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ریاست جلسه به ریاست سرهنگ ای اسمیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The colonel was stripped of his rank .
[ترجمه گوگل]درجه سرهنگ از او سلب شد
[ترجمه ترگمان]سرهنگ از مقامش خلع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who is immediately above a colonel in rank?
[ترجمه گوگل]چه کسی از نظر رتبه بلافاصله بالاتر از یک سرهنگ است؟
[ترجمه ترگمان]کیست که در درجه سرهنگی بالاتر از یک سرهنگ باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The colonel rushed up to Earle, shaking his gun at him.
[ترجمه گوگل]سرهنگ با عجله به سمت ارل رفت و اسلحه اش را به طرف او تکان داد
[ترجمه ترگمان]سرهنگ به سوی Earle دوید و تفنگش را به سوی او تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Colonel gave me advice on how to comport myself in the White House.
[ترجمه گوگل]سرهنگ به من توصیه کرد که چگونه خودم را در کاخ سفید نگه دارم
[ترجمه ترگمان]سرهنگ به من توصیه کرد که چطور خودم را در کاخ سفید نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. His colonel had designs on his wife.
[ترجمه گوگل]سرهنگش طرح هایی روی همسرش داشت
[ترجمه ترگمان]سرهنگ نقشه های خود را برای همسرش طراحی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرهنگ (اسم)
colonel

انگلیسی به انگلیسی

• commissioned military officer
a colonel is an army officer of fairly high rank.

پیشنهاد کاربران

دوستان به تلفظ صحیح این واژه دقت کنید!!!!!!!!
این واژه " کُلُنِل " تلفظ نمی شود بلکه "کِرنُل " تلفظ می شود. این کلمه از واژه فرانسوی coronelle به زبان انگلیسی وارد شده و برای همین تلفظ ان با هجی آن متفاوت است. دقت داشته باشید!
ترتیب درجه های نظامی:
recruit / private E - 1 سرباز صفر
private E - 2 سرباز دوم
private first class سرباز یکم
specialist / corporal سرجوخه
sergeant گروهبان سوم
staff sergeant گروهبان دوم
...
[مشاهده متن کامل]

sergeant first class گروهبان یکم
master sergeant / first sergeant استوار دوم
sergeant major استوار یکم
third lieutenant ستوان سوم
second lieutenant ستوان دوم
first lieutenant ستوان یکم
captain سروان
major سرگرد
lieutenant colonel سرهنگ دوم
colonel سرهنگ تمام
second brigadier general سرتیپ دوم
brigadier general سرتیپ
major general سرلشگر
lieutenant general سپهبد
general / full general ارتشبد
منبع: سایت chimigan. com

Older Use. ( in the South ) a title of respect prefixed to the name of distinguished elderly men
سرهنگ

بپرس