close knit


همبسته، صمیمی و متحد، ریز بافت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: closely joined or organized; bonded tightly.

- a close-knit fabric
[ترجمه زهرا دولت دوست] یک پارچه ( تاروپود ) ریز بافت
|
[ترجمه گوگل] یک پارچه کشباف
[ترجمه ترگمان] بافت به هم بافتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a close-knit family
[ترجمه زهرا دولت دوست] یک خانواده متحد و صمیمی
|
[ترجمه الینا حسنوند] یک خانواده همدل
|
[ترجمه زینب] خانواده ی صمیمی
|
[ترجمه گوگل] یک خانواده صمیمی
[ترجمه ترگمان] خانواده ای درهم تنیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if a group of people are close-knit, they are closely linked and share similar beliefs or interests.

پیشنهاد کاربران

🔸 مترادف ها
tight - knit – cohesive – united – bonded – intimate
🔸 مثال ها
They are part of a close - knit team.
آنها بخشی از یک تیم صمیمی و متحد هستند
The village is a close - knit community.
...
[مشاهده متن کامل]

روستا یک جامعه ی صمیمی و به هم پیوسته است
A close - knit family provides strong emotional support.
یک خانواده ی صمیمی حمایت عاطفی قوی فراهم می کند

صمیمی و منسجم
?Which member of your family are you closest to
I’d have to say my sister but we’re a ⭐close - knit family⭐ and we all get along just great
منسجم
متحد، به هم پیوسته
close - knit :رابطه خیلی نزدیک
با رابطه قوی و علاقه مشترک به هم گره خورده
همبسته
گره خورده
نزدیک
خانواده متحد و صمیمی - خانواده در هم تنیده