clock in


1- (در کارخانه و اداره و غیره) با قرار دادن کارت خود در ماشین کارت زنی ورود خود را ثبت کردن 2- (در مورد وزن یا مقدار یا زمان و غیره) با شمارگر سنجیدن

جمله های نمونه

1. What time did you clock in this morning?
[ترجمه erica] ساعت چند ورد خودت را ثبت کردی امروز صبح
|
[ترجمه گوگل]امروز صبح ساعت چند بودی؟
[ترجمه ترگمان]امروز صبح ساعت چنده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The clock in the hall chimed six.
[ترجمه گوگل]ساعت در سالن شش نشان داد
[ترجمه ترگمان]ساعت در سالن شماره شش را اعلام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ellen heard the loud ticking of the clock in the hall.
[ترجمه گوگل]الن صدای تیک تاک ساعت را در سالن شنید
[ترجمه ترگمان]الن صدای تیک تاک ساعت را در سرسرا شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Staff should clock in on arrival.
[ترجمه گوگل]کارکنان باید در بدو ورود حضور داشته باشند
[ترجمه ترگمان]کارکنان باید در هنگام ورود زنگ بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The clock in the painting is a symbolic representation of the passage of time.
[ترجمه گوگل]ساعت در نقاشی نمادی از گذر زمان است
[ترجمه ترگمان]ساعت نقاشی یک نمایش نمادین از گذر زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is 5 o' clock in the afternoon.
[ترجمه گوگل]ساعت 5 بعد از ظهر است
[ترجمه ترگمان]ساعت ۵ بعدازظهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have to clock in by eight.
[ترجمه گوگل]من باید ساعت هشت را وارد کنم
[ترجمه ترگمان]ساعت هشت باید زنگ بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Workers in a factory must clock in when they arrive.
[ترجمه گوگل]کارگران در یک کارخانه باید هنگام ورود ساعت خود را نگه دارند
[ترجمه ترگمان]کارگران در کارخانه ای باید در هنگام رسیدن به کارخانه باید زنگ بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He tried to set the clock in beat.
[ترجمه گوگل]سعی کرد ساعت را روی ضربان تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که ساعت را به ضرب و شتم قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to the clock in the waiting hall, the plane was ten minutes late.
[ترجمه گوگل]طبق ساعت سالن انتظار، هواپیما ده دقیقه تاخیر داشت
[ترجمه ترگمان]با توجه به ساعت اتاق انتظار، هواپیما ده دقیقه دیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The clock in the living room struck the hour.
[ترجمه گوگل]ساعت در اتاق نشیمن ساعت را نشان داد
[ترجمه ترگمان]ساعتی که در اتاق نشیمن بود زنگ ساعت را نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Please wind the clock in the morning every day.
[ترجمه گوگل]لطفا هر روز ساعت صبح را باد کنید
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم هر روز صبح ساعت را به باد بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When they left she found an antique carriage clock in the hallway missing and also some jewellery.
[ترجمه گوگل]وقتی آنها رفتند، او یک ساعت کالسکه عتیقه را در راهرو پیدا کرد که گم شده بود و همچنین مقداری جواهرات
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها رفتند، او یک ساعت دیواری قدیمی را در راهرو پیدا کرد که گم شده و برخی جواهرات هم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He said the clock in the local post office was busted and maybe Mitch would drop by and fix it sometime.
[ترجمه گوگل]او گفت که ساعت در اداره پست محلی خراب است و شاید میچ بیاید و آن را درست کند
[ترجمه ترگمان]او گفت که ساعت در اداره پست محلی در حال متلاشی شدن است و شاید میچ به آن سقوط کرده و زمانی آن را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• register on a time clock at the start of a work shift, punch in

پیشنهاد کاربران

کارت زدن ( به هنگام ورود به محل کار )
Clock out هم یعنی کارت زدن به هنگام خروج از محل کار
کارت زدن ( ورود به کار ) [clock on]
– Staff should clock in on arrival
– He clocks in at 8 A. M. and out at 4 P. M
– Workers in a factory must clock in when they arrive
البته منظورم ساعت زدن هنگام ورود و خروج است
ساعت ورود
مقابل clock out یعنی ساعت خروج

بپرس