chairmanship

/ˈt͡ʃermənˌʃɪp//ˈt͡ʃeəmənʃɪp/

معنی: تصدی، ریاست
معانی دیگر: ریاست

جمله های نمونه

1. they agreed on a rotation of chairmanship
آنها توافق کردند که ریاست نوبتی باشد.

2. The chairmanship of this committee is in the minister's gift.
[ترجمه گوگل]ریاست این کمیته در اختیار وزیر است
[ترجمه ترگمان]ریاست این کمیته در هدیه وزیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His name is up for the chairmanship.
[ترجمه گوگل]نام او برای ریاست است
[ترجمه ترگمان]اسمش برای ریاست سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His move to the chairmanship means he will take a less active role in day-to-day man-agement.
[ترجمه گوگل]حرکت او به سمت ریاست به این معنی است که او نقش کمتر فعالی در مدیریت روزانه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]حرکت او به ریاست این سازمان به این معنی است که او نقش فعال تری در مدیریت روز به روز خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He will be appointed to the chairmanship.
[ترجمه گوگل]به ریاست منصوب خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او را به ریاست منصوب خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was forced out of his chairmanship.
[ترجمه گوگل]او مجبور به کناره گیری از ریاست خود شد
[ترجمه ترگمان]به زور از chairmanship بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who will be appointed to the chairmanship when Mr.
[ترجمه گوگل]چه کسی به ریاست منصوب می شود که آقای
[ترجمه ترگمان]چه کسی به ریاست پست منصوب خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I didn't ask for the chairmanship, I was pitched into it.
[ترجمه گوگل]من برای ریاست نخواستم، من در آن قرار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من چیزی نپرسیدم، خودم را جمع و جور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Johnson took over the chairmanship of the committee yesterday.
[ترجمه گوگل]جانسون دیروز ریاست کمیته را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]جانسون ریاست این کمیته را دیروز بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chairmanship of the committee rotates annually.
[ترجمه گوگل]ریاست کمیته به صورت چرخشی سالانه است
[ترجمه ترگمان]ریاست این کمیته هر سال می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who will be appointed to the chairmanship when Mr. Bell leaves ?
[ترجمه گوگل]با رفتن آقای بل چه کسی به ریاست منصوب خواهد شد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی در زمان عزیمت آقای بل به این ریاست منصوب خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A committee was set up under the chairmanship of Edmund Compton.
[ترجمه گوگل]کمیته ای به ریاست ادموند کامپتون تشکیل شد
[ترجمه ترگمان] یه کمیته تحت نظارت ادموند کامپتون \"قرار گرفته بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chairmanship of the committee changes in rotation.
[ترجمه گوگل]ریاست کمیته به صورت چرخشی تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]ریاست کمیته در چرخش تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has resigned from the chairmanship of the subcommittee.
[ترجمه گوگل]وی از ریاست این کمیته استعفا داده است
[ترجمه ترگمان]او از ریاست کمیته فرعی استعفا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصدی (اسم)
charge, leadership, authority, commission, tenure, incumbency, chairmanship, management

ریاست (اسم)
superintendency, chairmanship, superintendence, presidency, headship, generalship

انگلیسی به انگلیسی

• position of chairman
someone's chairmanship is the fact that they are the chairperson, or the period of time they spend holding the position of chairperson.

پیشنهاد کاربران

بپرس