catchment

/ˈkætʃmənt//ˈkætʃmənt/

واگیر دار، ساری، سرایت کننده، گرد آوری آب باران (از راه جوب کشی و گنداب راه سازی)، آب تله، آبگیر (انباری که آب های گرد آوری شده در آن نگهداری می شود)، آب انبار، عمل گرفتن، انچه گیراید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the collecting of water, esp. rainwater, in a reservoir or drainage area.

(2) تعریف: such a reservoir or drainage area.

جمله های نمونه

1. the catchment area of a post office is the area that it serves
منطقه ی پوشش پست خانه عبارت است از حوزه ای که به آن خدمات ارائه می دهد.

2. Catchment boards were set up, which in 1948 became river boards, and in 1964 river authorities.
[ترجمه گوگل]هیئت های حوضه آبریز راه اندازی شد که در سال 1948 به هیئت رودخانه تبدیل شد و در سال 1964 به مقامات رودخانه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]تخته های Catchment تشکیل شد که در سال ۱۹۴۸ به صفحه های رودخانه و در سال ۱۹۶۴ مقامات رودخانه تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dormitory centres Within the catchment area of a burgh; basic services available; some growth potential and encouragement to industry.
[ترجمه گوگل]مراکز خوابگاهی در حوضه آبریز یک بورگ خدمات اساسی موجود؛ برخی از پتانسیل رشد و تشویق به صنعت
[ترجمه ترگمان]مراکز dormitory در حوزه آبریز of؛ خدمات پایه موجود؛ برخی پتانسیل رشد و تشویق به صنعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prep schools have no secure catchment area, they have always depended on the forces of the market place for their survival.
[ترجمه گوگل]مدارس آمادگی هیچ حوضه آبریز امنی ندارند، آنها همیشه برای بقای خود به نیروهای بازار وابسته بوده اند
[ترجمه ترگمان]مدارس ابتدایی هیچ منطقه catchment امن ندارند، آن ها همیشه به نیروهای بازار برای بقای خود وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stop serves a wider catchment than the immediate vicinity of West Richmond Street.
[ترجمه گوگل]این ایستگاه حوضه آبریز وسیع تری نسبت به مجاورت خیابان ریچموند غربی دارد
[ترجمه ترگمان]این توقف به عنوان یک حوضه آبریز بزرگ تر از نزدیکی خیابان ریچموند غربی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cisterns were the huge catchment tanks which held the city's water supply.
[ترجمه گوگل]آب انبارها مخازن بزرگ آبریز بودند که منبع آب شهر را نگه می داشتند
[ترجمه ترگمان]The بزرگ catchment بودند که تامین آب شهر را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hospitals more remote from their catchment area were thus the natural early candidates for closure.
[ترجمه گوگل]بنابراین بیمارستان‌هایی که از حوضه آبریز خود دورتر بودند، کاندیدهای اولیه طبیعی برای تعطیلی بودند
[ترجمه ترگمان]بنابراین بیمارستان ها کنترل بیشتری از حوزه آبریز دارند و در نتیجه کاندیدهای اولیه برای بسته شدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The closure was doubly important because the catchment area covered the inner London districts of Westminster, Paddington and Hammersmith.
[ترجمه گوگل]این تعطیلی اهمیت دوچندان داشت زیرا حوضه آبریز مناطق داخلی لندن وستمینستر، پدینگتون و هامرسمیت را پوشش می داد
[ترجمه ترگمان]بسته بودن به این دلیل که حوزه آبریز the، Paddington و Hammersmith را تحت پوشش قرار می داد، دو برابر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This catchment area is around the lakes of Ullswater and Hawes Water from both of which water is piped to Manchester.
[ترجمه گوگل]این حوضه حوضه در اطراف دریاچه های اولس واتر و هاوس واتر است که از هر دوی آنها آب به منچستر منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]این حوضه آبریز در اطراف دریاچه های of و آب Hawes قرار دارد که هر دو آب با لوله کشی به منچستر احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Neither hospital was sufficiently remote from its catchment area to warrant the intervention of the centre to impose closure.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از بیمارستان ها به اندازه کافی از حوضه آبریز خود دور نبودند تا مداخله مرکز را برای تعطیلی تحمیل کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از بیمارستان ها به اندازه کافی از حوزه آبریز این مرکز فاصله نداشتند تا مداخله مرکز برای تحمیل بسته شدن را تضمین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The catchment area shown for the funnel is very small.
[ترجمه گوگل]حوضه آبریز نشان داده شده برای قیف بسیار کوچک است
[ترجمه ترگمان]حوزه آبریز نشان داده شده برای قیف بسیار کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Small catchment are basic management units in the flash flood disaster control planning(FFDCP) in China.
[ترجمه گوگل]حوضه آبریز کوچک واحدهای مدیریتی اساسی در برنامه ریزی کنترل بلایای سیل ناگهانی (FFDCP) در چین هستند
[ترجمه ترگمان]catchment کوچک واحدهای مدیریت پایه در برنامه ریزی کنترل بحران سیل (FFDCP)در چین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Derived small catchment units are further subdivided and merged to meet the requirements of FFDCP.
[ترجمه گوگل]واحدهای حوضه آبریز کوچک مشتق شده بیشتر تقسیم شده و ادغام می شوند تا الزامات FFDCP را برآورده کنند
[ترجمه ترگمان]واحدهای صنعتی مشتق شده از حوضه فرعی بیشتر تقسیم بندی می شوند و برای رفع نیازهای of ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pollution total quantity control in the catchment area of municipal waste water treatment plant should avoid the repetitive treatment of municipal wastewater treatment plant.
[ترجمه گوگل]کنترل کمیت کل آلودگی در حوضه آبریز تصفیه خانه فاضلاب شهری باید از تصفیه مکرر تصفیه خانه فاضلاب شهری جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]آلودگی کل آلودگی در حوزه آبریز کارخانه تصفیه فاضلاب شهری باید از رفتار تکراری کارخانه تصفیه فاضلاب شهری جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] آبخیز - حوزه آبخیز
[زمین شناسی] حوزه آبخیز
[خاک شناسی] سطح آبگیر
[آب و خاک] حوزه آبریز، آبخیز، آبگیر

انگلیسی به انگلیسی

• water reservoir; river basin

پیشنهاد کاربران

بپرس