carelessly

/ˈker.ləs.li//ˈker.ləs.li/

معنی: سردستی، غفلت کارانه
معانی دیگر: ازروی بی مبالاتی یابی فکری، ازروی بی پروایی

جمله های نمونه

1. a carelessly made table
میز بد ساخت (سر هم بندی شده)

2. akbar dresses carelessly
اکبر با شلختگی لباس می پوشد.

3. The prosecution alleges she was driving carelessly.
[ترجمه گوگل]دادستانی مدعی است که او بدون احتیاط رانندگی کرده است
[ترجمه ترگمان]دادستان مدعی است که او با بی دقتی رانندگی می کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He carelessly trod the lady beetle underfoot.
[ترجمه گوگل]او با بی دقتی سوسک خانم را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان]او با بی اعتنایی پا پا پا پا را لگد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She flicked ash out of the window carelessly.
[ترجمه گوگل]او با بی دقتی خاکستر را از پنجره به بیرون پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]او با بی اعتنایی خاکستر را از پنجره بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I carelessly knocked the chair down.
[ترجمه گوگل]با بی دقتی صندلی را به زمین زدم
[ترجمه ترگمان]با بی اعتنایی صندلی را پایین انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She threw her coat carelessly onto the chair.
[ترجمه گوگل]کتش را بی خیال روی صندلی پرت کرد
[ترجمه ترگمان]کتش را با بی قیدی روی صندلی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Garden tools can be hazardous if carelessly handled.
[ترجمه گوگل]ابزار باغبانی در صورت استفاده بی دقتی می تواند خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان]ابزار گاردن ممکن است در صورتی که با بی دقتی جابجا شود، خطرناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His jacket was carelessly slung over one shoulder.
[ترجمه گوگل]ژاکتش بی خیال روی یک شانه آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]کتش را با بی قیدی روی یک شانه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was fined £100 for driving carelessly.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بی احتیاطی رانندگی 100 پوند جریمه شد
[ترجمه ترگمان]او برای رانندگی با بی دقتی ۱۰۰ پوند جریمه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Someone had carelessly left a window open.
[ترجمه گوگل]یک نفر بی خیال پنجره ای را باز گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]کسی پنجره را باز گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'I don't mind,' he said carelessly.
[ترجمه گوگل]با بی احتیاطی گفت: "من مشکلی ندارم "
[ترجمه ترگمان]با بی اعتنایی گفت: مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He told me off for driving carelessly.
[ترجمه گوگل]او مرا به خاطر بی احتیاطی رانندگی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که با بی قیدی رانندگی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Carelessly, I knocked my teacup over and the tea went all over the tablecloth.
[ترجمه گوگل]بی خیال استکان چایم را زدم و چایی تمام سفره را رفت
[ترجمه ترگمان]به او توجهی نکردم و فنجان چایش را روی رومیزی ریختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No army would advance into enemy territory and carelessly leave behind it important pockets of resistance.
[ترجمه گوگل]هیچ ارتشی به داخل خاک دشمن پیشروی نمی‌کند و با بی‌احتیاطی، اقلام مهم مقاومت را پشت سر نمی‌گذارد
[ترجمه ترگمان]هیچ ارتشی به قلمرو دشمن پیشروی نخواهد کرد و با بی قیدی در پشت آن، جیب های پر از مقاومت را ترک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سردستی (قید)
hastily, carelessly, roughly

غفلت کارانه (قید)
carelessly, neglectfully

انگلیسی به انگلیسی

• recklessly, without caution; indifferently

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : care
✅️ اسم ( noun ) : care / carefulness / carelessness / carer
✅️ صفت ( adjective ) : careful / careless
✅️ قید ( adverb ) : carefully / carelessly
بی توجهی
سرسری. الله بختکی
بدون توجه
carelessly ( adv ) = inadvertently ( adv )
به معناهای: سهواً، نادانسته، از روی بی دقتی، از روی بی احتیاطی، سهل انگارانه
carelessly در واقع قید یا adv یا adverb کلمه ی careless است.
در کانون زبان ایران
Reach2➡️ Studentbook5 ➡️supplementary Exercises➡️page 55 ➡️part two➡️nember4➡️
Mr. Jones/car//carelessly
باید careless تبدیل شود به قید یعنی carelessly
حواس پرتی
اتفاقی
بی دقتی کردن

با بی دقتی، با بی توجهی، از روی غفلت
بی دقت
بدون دقت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس