calm down

/kɑm daʊn//kɑːm daʊn/

آرام شدن یا کردن، فروکش کردن، فرو نشاندن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to become calm or calmer.

- I told the angry child to calm down.
[ترجمه صبا] به کودک خشمگین گفتم که آرام باشد
|
[ترجمه محمد رسول] به کودک عصبانی گفتم آروم باش
|
[ترجمه گوگل] به کودک عصبانی گفتم آرام شود
[ترجمه ترگمان] به کودک خشمگین گفتم که آرام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He just needs to calm down a wee bit.
[ترجمه بهادر اسلامی] فقط لازمه که یخورده آروم باشه یا خونسردی خودش رو حفظ کنه. @لَنگویچ
|
[ترجمه گوگل]او فقط باید کمی آرام شود
[ترجمه ترگمان]او فقط باید کمی آرام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Calm down! I've said I'm sorry.
[ترجمه ژیلا] از اینکه گفتم آروم باش متاسفم
|
[ترجمه من] ببخشید که گفتم آرام باش
|
[ترجمه حسین] آروم باش، منکه گفتم متاسفم
|
[ترجمه گوگل]آرام باش! گفته ام متاسفم
[ترجمه ترگمان]! آروم باش گفتم: متاسفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just calm down, stop gabbling, and tell me what has happened.
[ترجمه گوگل]فقط آرام باش، غر زدن را متوقف کن و بگو چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]فقط آرام باش، چیزی نگو و به من بگو چه اتفاقی افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Calm down for a minute and listen to me.
[ترجمه گوگل]یک دقیقه آرام باش و به من گوش کن
[ترجمه ترگمان] یه دقیقه آروم باش و به من گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just calm down - shouting won't solve anything!
[ترجمه گوگل]فقط آرام باش - فریاد زدن چیزی را حل نمی کند!
[ترجمه ترگمان]فقط اروم باش - فریاد زدن هیچ چیز رو حل نمی کنه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Calm down, there's nothing to worry about.
[ترجمه گوگل]آرام باش، جای نگرانی نیست
[ترجمه ترگمان] آروم باش، چیزی نیست که نگرانش باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You must try to calm down.
[ترجمه گوگل]باید سعی کنید آرام شوید
[ترجمه ترگمان] تو باید سعی کنی آروم باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Calm down there's no need to get into a lather about it!
[ترجمه علی] آروم باش، لازم نیست اینقدر دستپاچه شوی!
|
[ترجمه گوگل]آرام باش، نیازی نیست که در مورد آن غافل شویم!
[ترجمه ترگمان]! آروم باش، نیازی نیست که تو کف صابون گیر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Calm down and tell me what happened.
[ترجمه گوگل]آرام باش و بگو چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان] آروم باش و بگو چه اتفاقی افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's a bit manic - I wish he'd calm down.
[ترجمه گوگل]او کمی شیدایی است - ای کاش آرام می شد
[ترجمه ترگمان]او کمی دیوانه است - ای کاش آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Look, calm down! We'll find her.
[ترجمه گوگل]ببین آروم باش! ما او را پیدا خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]! ببین، آروم باش پیداش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Calm down, Terry - there's no need to fly off the handle.
[ترجمه گوگل]آرام باش، تری - نیازی به پرواز کردن از دسته نیست
[ترجمه ترگمان]آروم باش، تری - نیازی نیست که از پسش بر بیای -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Calm down, for goodness sake. It's nothing to get excited about!
[ترجمه گوگل]آروم باش به خاطر خدا هیچ چیز برای هیجان زده شدن نیست!
[ترجمه ترگمان] \"آروم باش، محض رضای خدا\" هیچ چیز برای هیجان زده شدن نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Calm down and think carefully.
[ترجمه گوگل]آرام باشید و با دقت فکر کنید
[ترجمه ترگمان] آروم باش و با دقت فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It took about six months for things to calm down after we had the baby.
[ترجمه گوگل]حدود شش ماه طول کشید تا همه چیز پس از بچه دار شدن آرام شود
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه بچه بودیم، شش ماه طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• relax; make relaxed

پیشنهاد کاربران

keep your teeth!
calm down!
keep your pants on! ( also hold your pants on! keep your britches on! . . . diaper on! . . . drawers on! . . . knickers on! )
( orig. US ) calm down! don’t lose ( emotional ) control!
آرام باش
خونسردی باش
Baby calm down
آروم باش
A : hey, kim i wanna call the fuckn cops
?B : What are you talking about
A : someone stole your ass
? C : bro, who the fk do you think you're talking to
? A : who tf are you
...
[مشاهده متن کامل]

C : dude, I'll beat your ass right now
A : you're not gonna do fkn. . . . . Hey hey hey. Calm down dude, calm down

برآورده کردن در عبارت : " calm down sb needs"
Pull yourself together ( idiom )
خونسرد باش - آرام باش
آرام شدن
آرام باش
خونسردی خود رو حفظ کردن
@لَنگویچ
تسکین دادن
آرام گرفتن
کوتاه اومدن
( Calm ( n=آرام
Calm down یعنی آرامش خودت رو حفظ کن
آروم شدن
فرونشاندن
آرامش
I calmed them down
آرومش کردم. ( آنها را آرام کردم. )
ساکت باش، خفه شو
ارام شدن, فروکش کردن,
To stop feeling upset, angry, or excited
آروم باش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس