comforter

/ˈkəmfərtər//ˈkʌmfətə/

معنی: تسلی دهنده، راحتی بخش
معانی دیگر: (شخص یا چیز) آرامبخش، راحتی آور، آسودگر، روکش (لحاف مانند) تختخواب، شال گردن (پشمی و بلند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who comforts.
مشابه: comfort

(2) تعریف: a quilted bedcovering.
مشابه: spread

جمله های نمونه

1. Paul smooth the comforter, adjusting it carefully about his father's neck.
[ترجمه گوگل]پل تسلی دهنده را صاف می کند و آن را با دقت روی گردن پدرش تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]پل راحتی را صاف کرد و با دقت آن را در اطراف گردن پدرش جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was hugging a pillow as a comforter.
[ترجمه گوگل]او بالشی را به عنوان تسلی در آغوش گرفته بود
[ترجمه ترگمان]او بالش را به عنوان راحتی در آغوش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He became Vivien Leigh's devoted friend and comforter.
[ترجمه گوگل]او به دوست و دلدار فداکار ویوین لی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]اون دوست صمیمی و صمیمی \"ویوین لی\" شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hugging close under a dark warm tent of comforter.
[ترجمه گوگل]در آغوش گرفتن در زیر یک چادر تاریک و گرم از راحتی
[ترجمه ترگمان]زیر یک چادر گرم گرم پناه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sir Walter Raleigh trails his comforter about the muddy garden, a full-length Hilliard in miniature hose and padded pants.
[ترجمه گوگل]سر والتر رالی به دنبال راحتی خود در باغ گل آلود، یک هیلیارد تمام قد با شلنگ مینیاتوری و شلوار بالش می رود
[ترجمه ترگمان]سر والتر Raleigh راحتی خود را در باغ گل و لای در جریان قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The feather comforter was neatly smoothed out on the bed and the pillow was precisely in its center.
[ترجمه گوگل]روکش پر به خوبی روی تخت صاف شده بود و بالش دقیقاً در مرکز آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]تشک نرم صاف و مرتب روی تخت صاف شده بود و بالش درست در وسط آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Comforter shows us that which He has received of our LORD Jesus.
[ترجمه گوگل]تسلی دهنده آنچه را که از خداوند ما عیسی دریافت کرده است به ما نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]comforter به ما نشان می دهد که آن را از حضرت عیسی دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mrs Baker was a Job's comforter, while sympathising with the mother who has lost her child, she told the mother that it was her fault for not sending the child to hospital sooner.
[ترجمه گوگل]خانم بیکر تسلی دهنده ایوب بود، در حالی که با مادری که فرزندش را از دست داده بود، همدردی می کرد، اما به مادر گفت که تقصیر اوست که بچه را زودتر به بیمارستان نفرستاده است
[ترجمه ترگمان]خانم بی کر در حالی که با مادر که بچه اش را از دست داده بود همدردی می کرد، به مادر گفت که تقصیر از او نیست که زودتر بچه را به بیمارستان بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Though he was a Job's comforter, I thanked him all the same. I knew he meant well.
[ترجمه گوگل]اگرچه او دلدار ایوب بود، اما از او تشکر کردم میدونستم منظورش خوبه
[ترجمه ترگمان]اگر چه او راحتی ایوب بود، من هم از او تشکر کردم می دانستم منظور او خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Time is the only comforter for the loss of a mother.
[ترجمه گوگل]زمان تنها تسلی دهنده از دست دادن مادر است
[ترجمه ترگمان]زمان تنها comforter از دست دادن یک مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I use a down comforter during the winter.
[ترجمه گوگل]من در طول زمستان از تهویه راحتی استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من از یه تخت راحتی در طول زمستون استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There could have been no kinder comforter than Mary Bold.
[ترجمه گوگل]هیچ دلجویی مهربانتر از مری بولد وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]از مری comforter مهربان تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She put on a comforter and went out.
[ترجمه گوگل]او یک روتختی پوشید و بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]او راحتی را کنار گذاشت و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You will not be my comforter?
[ترجمه گوگل]تسلی من نخواهی بود؟
[ترجمه ترگمان]تو راحتی من نخواهی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسلی دهنده (اسم)
comforter

راحتی بخش (اسم)
comforter

تخصصی

[نساجی] شال گردن پشمی - لحاف به گویش آمریکایی

انگلیسی به انگلیسی

• woolen scarf or sweater; warm bed covering; someone or something which comforts
a comforter is a person or thing that comforts you.
a baby's comforter is a rubber or plastic object that you give to it to suck so that it feels comforted; used in american english.
a comforter is a long scarf that you wind around your neck in order to keep warm.

پیشنهاد کاربران

someone or something that comforts you
آرام جان، عزیز دل
۱. {آدم} تسلی دهنده. دلداری دهنده. سنگ صبور ۲. مایه تسلی ۳. شال گردن. ۴. لحاف ۵. پستانک
مثال:
Do you prefer to sleep with a comforter or with blankets?
تو ترجیح می دهی با پتو بخوابی یا با لحاف؟
comforter 2 ( n ) down alternative comforter
comforter
comforter 1 ( n ) ( kʌmfərt̮ər ) down comforter =a type of thick cover for a bed
comforter
تسلّی بخش، دلجو
لحاف کلفت و ضخیم
comforter blanket=/=light blanket
لحاف روتختی
استرس کلمات
بدون پتو خوابیدن
لحاف.
they use a thick comforter in winter but not in summer
تسلی دهنده ، آرام و راحتی بخش
شال گردن پشمی ، لحاف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس