coins


معنی: مسکوکات

جمله های نمونه

1. coins and stamps of different denominations
سکه و تمبرهای دارای ارزش متفاوت

2. clad coins
سکه های روکش دار

3. spurious coins
سکه های قلب

4. two coins and some paper money (or banknotes)
دو سکه و مقداری اسکناس

5. glittering gold coins
سکه های طلای پر تلالو

6. he planked the coins on the counter
او پول ها را جرینگی روی پیشخوان ریخت.

7. he stuffed the coins into his pocket
سکه ها را توی جیبش ریخت.

8. to stike silver coins
سکه ی نقره ضرب کردن

9. a collection of old coins will be on exhibition tomorrow
مجموعه ای از سکه های قدیمی فردا به نمایش گذاشته خواهد شد.

10. a pile of gold coins
یک کپه سکه ی طلا

11. one of the oldest coins in existence
یکی از قدیمی ترین سکه های موجود

12. he stole his mother-in-law's gold coins
او سکه های طلای مادرزنش را دزدید.

13. here they mint silver into coins
در اینجا نقره را تبدیل به سکه می کنند.

14. the motto inscribed on u. s. coins is this: in god we trust
شعار نقش شده بر سکه های امریکا این است: توکل ما به خداست.

15. the equivalenc of paper money and coins
تبدیل پذیری اسکناس و سکه

16. the fire had fused the gold coins into a solid, shapeless mass
آتش سوزی سکه های طلا را گداخته و تبدیل به یک توده ی سخت و بی شکل کرده بود.

17. he fumbled in his pocket for some coins
او در جیبش دنبال پول خرد می گشت.

18. she gave me a dishful of gold coins
یک بشقاب پر از سکه ی طلا به من داد.

19. the legends on both sides of the coins were in greek
نوشته های دو طرف سکه ها به یونانی بود.

20. the police discovered a stash of old coins in a well
پلیس تعدادی سکه ی قدیمی نهفته در یک چاه را پیدا کرد.

مترادف ها

مسکوکات (اسم)
coinage, coins

پیشنهاد کاربران

بپرس