bygone

/ˈbaɪˌɡɒn//ˈbaɪɡɒn/

معنی: گذشتهها، چیزهای گذشته، قدیمی، کهنه، گذشته، دیرین
معانی دیگر: پیشین، گذشته، کهنه، قدیمی، گذشته ها، چیزهای گذشته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: gone by; former; past.
مترادف: departed, former, gone, old, past, previous
متضاد: forthcoming
مشابه: ancient, dead, elder, old-fashioned, old-time, olden

- a bygone era
[ترجمه گوگل] یک دوران گذشته
[ترجمه ترگمان] یک دوره از گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
عبارات: let bygones be bygones
• : تعریف: (usu. pl.) something that has happened in the past.

جمله های نمونه

1. The room had the elegance of a bygone era.
[ترجمه گوگل]اتاق ظرافت دوران گذشته را داشت
[ترجمه ترگمان]این اتاق ظرافت یک دوره گذشته را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The buildings reflect the elegance of a bygone era.
[ترجمه گوگل]ساختمان ها نشان دهنده ظرافت دوران گذشته است
[ترجمه ترگمان]این ساختمان ها منعکس کننده شکوه یک دوران گذشته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She looked up some friends of bygone years.
[ترجمه گوگل]او تعدادی از دوستان سال های گذشته را جستجو کرد
[ترجمه ترگمان] اون به چند تا از دوستای گذشته نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She didn't want to tell about bygone days.
[ترجمه میرا] او نمیخواست راجب روزهای گذشته بگویید.
|
[ترجمه گوگل]او نمی خواست از روزهای گذشته بگوید
[ترجمه ترگمان]نمی خواست درباره روزه ای گذشته چیزی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The book recalls other memories of a bygone age.
[ترجمه گوگل]این کتاب یادآور خاطرات دیگری از دوران گذشته است
[ترجمه ترگمان]این کتاب خاطرات دیگر دوران گذشته را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The old uniforms left over from the colonial bygone had to go.
[ترجمه گوگل]یونیفورم های قدیمی باقی مانده از دوران استعمار باید برود
[ترجمه ترگمان]The قدیمی از گذشته استعماری باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They appear now to be products of a bygone age.
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسد که آنها محصولات دوران گذشته هستند
[ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسد که آن ها محصولات عصر bygone باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In bygone days the Arms Park had an almost mystical quality for them.
[ترجمه گوگل]در روزهای گذشته پارک اسلحه برای آنها کیفیتی تقریباً عرفانی داشت
[ترجمه ترگمان]در روزگاران گذشته، پارک سلاح یک کیفیت عرفانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a bygone era the postmen and staff of Frensham Post Office lined up for this photo call.
[ترجمه گوگل]در دوران گذشته، پستچی ها و کارکنان اداره پست فرنشام برای این تماس عکس صف کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]در یک دوره از گذشته، postmen و کارکنان اداره پست بروکراتیک برای این درخواست عکس صف کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Carmarthen's street scenes reflect bygone years as do its placenames.
[ترجمه گوگل]صحنه‌های خیابانی کارمارتن همانند نام‌های مکان‌های آن سال‌های گذشته را منعکس می‌کند
[ترجمه ترگمان]صحنه های خیابانی Carmarthen منعکس کننده سال های گذشته و do بودن آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There it resides with other slogans of bygone crusades.
[ترجمه گوگل]در آنجا با شعارهای دیگر جنگ های صلیبی گذشته ساکن است
[ترجمه ترگمان]در آنجا با دیگر شعارهای جنگ های صلیبی پیشین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Straus' style evokes a bygone era, her language lyric, her ruminations bittersweet and poetic.
[ترجمه گوگل]سبک اشتراوس دورانی گذشته را تداعی می کند، غزل زبان او، نشخوارهایش تلخ و شاعرانه
[ترجمه ترگمان]سبک Straus موجب پدید آمدن عصر bygone، زبان غنایی زبان او، ruminations شیرین و شاعرانه او می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a relic of a bygone age, a cultural icon with a colorful political past.
[ترجمه گوگل]این یادگاری از دوران گذشته است، نمادی فرهنگی با گذشته سیاسی رنگارنگ
[ترجمه ترگمان]این یک یادگار از یک دوران گذشته، یک نماد فرهنگی با گذشته ای رنگارنگ سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are a relic of the bygone '' faubourg " with its fruit gardens.
[ترجمه گوگل]آنها یادگاری از "فاوبورگ" گذشته با باغ های میوه آن هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها یادگاری از \"حومه شهر\" با باغ های میوه آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گذشته ها (اسم)
bygone

چیزهای گذشته (اسم)
bygone

قدیمی (صفت)
olden, outdated, antiquated, senior, past, old, ancient, age-old, archaic, bygone, time-worn, out-of-date, old-time

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

گذشته (صفت)
back, past, old, late, bygone, foretime

دیرین (صفت)
bygone, immemorial

انگلیسی به انگلیسی

• days that are past, time which is in the past
gone past, past, outmoded
bygone means happening or existing a very long time ago; a literary word.

پیشنهاد کاربران

Referring to something that is no longer in existence or in use. “Bygone” is often used to describe things from the past that are seen as outdated or obsolete.
چیزی که دیگر موجود یا مورد استفاده نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف چیزهایی از گذشته استفاده می شود که منسوخ یا دموده شده اند
مثال؛
The bygone era of vinyl records.
A person might reminisce, “I miss the bygone days of handwritten letters. ”
In a discussion about technology, someone might say, “The floppy disk is a bygone storage medium. ”

گذشته دور ، قدیمی، روزهای گذشته ، ایام قدیم
long - ago times.
past events to be put aside
“let bygones be bygones” ( گذشته ها گذشته )
Bygone era/age

بپرس