by product

/ˈbaɪˈprɑːdəkt//baɪˈprɒdʌkt/

فراورده فرعی، محصول فرعی، مج، نتیجه فرعی فراورده فرعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a product or result that is a secondary consequence of some process or action.
مشابه: aftermath, waste

جمله های نمونه

1. Sugar and its byproduct are the basis of the island's economy.
[ترجمه گوگل]شکر و محصول جانبی آن اساس اقتصاد جزیره است
[ترجمه ترگمان]شکر و محصول جانبی آن اساس اقتصاد جزیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Job losses are an unfortunate byproduct of the recession.
[ترجمه زینب زرمسلک ] از دست دادن شغل، از تبعات نامطلوب رکود اقتصادی است.
|
[ترجمه زینب زرمسلک ] از دست دادن شغل، ناشی از رکود اقتصادی است.
|
[ترجمه گوگل]از دست دادن شغل محصول جانبی ناگوار رکود است
[ترجمه ترگمان]خسارات شغلی یک محصول جانبی تاسف بار از رکود اقتصادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Becoming a baseball fan was a byproduct of my research into sport on TV.
[ترجمه گوگل]طرفدار بیسبال شدن محصول جانبی تحقیقات من در مورد ورزش در تلویزیون بود
[ترجمه ترگمان]تبدیل شدن به یکی از طرفداران بیسبال یک محصول فرعی از تحقیق من در مورد ورزش در تلویزیون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Again, solid carbon is made as a byproduct.
[ترجمه گوگل]باز هم کربن جامد به عنوان یک محصول جانبی ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]باز هم کربن جامد به عنوان محصول جانبی ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such churn is a byproduct of rapid growth in Arizona.
[ترجمه گوگل]چنین ریزش محصول فرعی رشد سریع در آریزونا است
[ترجمه ترگمان]چنین فعالیت هایی یک محصول فرعی از رشد سریع در آریزونا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The second byproduct of ilmenite reduction is high-purity metallic iron, which can be directly melted and cast into products.
[ترجمه گوگل]دومین محصول جانبی کاهش ایلمنیت، آهن فلزی با خلوص بالا است که می تواند مستقیماً ذوب شده و به محصولات ریخته شود
[ترجمه ترگمان]دومین محصول جانبی کاهش ilmenite آهن فلزی خالص است که می تواند مستقیما ذوب و به محصولات تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methane gas is regarded as a harmless byproduct of fermentation in the large intestine of man.
[ترجمه گوگل]گاز متان به عنوان یک محصول جانبی بی ضرر از تخمیر در روده بزرگ انسان در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]گاز متان به عنوان یک محصول جانبی بی ضرر تخمیر در روده بزرگ انسان در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bromododecane was synthesized from n- dodecyl alcohol using byproduct hydrobromic acid from 1-bromoadamantan process as raw material in the presence of the concentrated sulfuric acid.
[ترجمه گوگل]برومودودکان از n-دودسیل الکل با استفاده از محصول جانبی اسید هیدروبرومیک از فرآیند 1-bromoadamantan به عنوان ماده خام در حضور اسید سولفوریک غلیظ سنتز شد
[ترجمه ترگمان]Bromododecane با استفاده از فراورده جانبی hydrobromic اسید hydrobromic از فرآیند ۱ - bromoadamantan به عنوان ماده خام در حضور سولفوریک اسید غلیظ سنتز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some insist that this syrupy sugar alcohol, a byproduct of ethanol fermentation, is as important to a wine's mouthfeel (texture) as ethanol itself.
[ترجمه گوگل]برخی اصرار دارند که این الکل قند شربتی، محصول جانبی تخمیر اتانول، به اندازه خود اتانول برای طعم (بافت) شراب مهم است
[ترجمه ترگمان]برخی اصرار دارند که این الکل شهد چسبیده به الکل، محصول جانبی تخمیر اتانول، به اندازه خود اتانول حایز اهمیت است (بافت)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A useless or worthless byproduct, as from a manufacturing process.
[ترجمه گوگل]یک محصول جانبی بی فایده یا بی ارزش، مانند فرآیند تولید
[ترجمه ترگمان]یک محصول جانبی بی فایده یا بی فایده، به عنوان یک فرآیند تولید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All wines contain sulfites (it's a natural byproduct of the winemaking process) and almost all wines contain added sulfites, all over the world.
[ترجمه گوگل]همه شراب ها حاوی سولفیت هستند (این یک محصول جانبی طبیعی فرآیند شراب سازی است) و تقریباً همه شراب ها حاوی سولفیت های اضافه شده در سراسر جهان هستند
[ترجمه ترگمان]همه شرابه ای حاوی sulfites است (یک محصول جانبی طبیعی از فرآیند winemaking)و تقریبا همه شرابه ای حاوی sulfites افزوده شده در سراسر جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The blast furnace gas (BEG) which is byproduct of ironmaking plays an important role in the energy construction of iron and steel works.
[ترجمه گوگل]گاز کوره بلند (BEG) که محصول جانبی آهن‌سازی است، نقش مهمی در ساخت انرژی صنایع آهن و فولاد دارد
[ترجمه ترگمان]کوره گاز سوز (BEG)که از محصولات فرعی ironmaking است نقش مهمی در ساختار انرژی کاره ای آهن و فولاد ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chief byproduct of combustion is silicon dioxide ( sand ).
[ترجمه گوگل]محصول جانبی اصلی احتراق دی اکسید سیلیکون (ماسه) است
[ترجمه ترگمان]محصول جانبی اصلی احتراق، سیلیسیم دی اکسید (ماسه)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Spent Potlining ( SPL ) is the byproduct waste of electrolytic aluminum industry.
[ترجمه گوگل]اسپنت پاتلینینگ (SPL) ضایعات فرعی صنعت آلومینیوم الکترولیتی است
[ترجمه ترگمان]فراورده Spent (SPL)محصول جانبی صنعت آلومینیوم الکترولیتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] محصول فرعی
[شیمی] فراورده فرعى، محصول فرعى، (مج .) نتیجه فرعى
[صنعت] محصول فرعی
[نساجی] فرآورده فرعی - محصول فرعی - محصول جانبی
[ریاضیات] فرآورده ی نوعی، محصول جنبی، محصول فرعی
[معدن] محصول جانبی (عمومی فرآوری)
[پلیمر] محصول فرعی، فرآورده جنبی
[علوم دامی] فرآورده های فرعی، فرآورده های جنبی .

انگلیسی به انگلیسی

• anything produced in the course of making something else, secondary product, something which is obtained from the manufacture of a different product; result of another action
a by-product is something which is made during the manufacture or processing of another product.
a by-product of an event or situation is an unexpected or unplanned result of it.
secondary product, something which is obtained from the manufacture of a different product; result of another action

پیشنهاد کاربران

byproduct means an intended result or leftover material from a process, which can be waste, recycled or repurposed for other uses.
بیشتر در واکنش های شیمیایی کاربرد دارد
فراورده ای که درجه اهمیت پایین تری نسبت به سایرین دارد و منظور از انجام واکنش تولید آن فراورده نیست، بلکه این فراورده به عنوان یک محصول جانبی در کنار فراورده اصلی تولید میشود.
فرآوردۀ جانبی
در شیمی : by - product به معنی محصول جانبی ( یک واکنش شیمیایی ) است.
زمین شناسی و معدن: هم محصول ( محصول مشترک یا محصول هم ارز با محصول اصلی در یک معدن ) و طبق تعریف در زمین شناسی و معدن، یک هم محصول ( co - product ) فلزی است که ارزش آن حداقل نصف محصول اصلی است و یک محصول جانبی ( by - product ) فلزی با ارزش کمتر از نصف محصول اصلی است.
by - product ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: فراوردۀ جانبی
تعریف: یکی از اقلام صورت غذا که از مواد غذایی دیگر اقلام موجود در صورت غذا تهیه می شود
عوارض جانبی
تبعات.
رهاوردفرعی
نتیجه فرعی
ضایعات
فراورده جانبی
محصول جانبی
هم فرآورده
( شیمی ) محصول جانبی
فرآورده فرعی
محصول فرعی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس