معنی: پروانهمعانی دیگر: شبیه پروانه، پروانه مانند، (جانورشناسی) پروانه (انواع حشرات رنگین بال از تیره ی lepidoptera)، (بیشتر در مورد زنان) دمدمی مزاج، بی وفا و بوالهوس، شنای پروانه (butterfly stroke هم می گویند)، مسابقه ی شنای پروانه، (خوراک پزی) از درازا شکافتن یا بریدن (میگو و ماهی و غیره)، بشکل پروانه
• : تعریف: in cooking, to cut and spread out so as to look like a butterfly.
جمله های نمونه
1. butterfly table
میز پروانه ای،میز گرد و تا شو
2. a butterfly has compound eyes
پروانه دارای چشمان مرکب است.
3. a butterfly that has discarded its chrysalis
پروانه ای که شفیره ی خود را دور انداخته است
4. the metamorphosis of a butterfly
دگردیسی یک پروانه
5. the evanescent wings of a butterfly
بال های ظریف یک پروانه
6. the gossamer wings of a butterfly
بال های ظریف و شفاف پروانه
7. there is usually not much difficulty in separating a butterfly from a moth
معمولا بازشناختن پروانه از بید زیاد دشوار نیست.
8. to perforate a box top to give a captured butterfly air
در قوطی را سوراخ کردن و به پروانه ی اسیر هوا رساندن
9. Iove is like a butterfly. it goes where it pleases and it pleases where it goes.
[ترجمه *] عشق مانند پروانه است. آن هر جا که دوست داشته باشد میرود و هر جا که باشد از آنجا خوشش می آید.
|
[ترجمه گوگل]آیو مانند یک پروانه است هر جا که بخواهد می رود و هر جا که می رود خوشحال می شود [ترجمه ترگمان]Iove مثل یک پروانه است هر جایی که دلش بخواد میره و هر جا که باشه خوشش میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A butterfly emerged in its full splendour a week later.
[ترجمه گوگل]یک هفته بعد یک پروانه با شکوه کامل ظاهر شد [ترجمه ترگمان]یک هفته بعد، پروانه ای در شکوه و جلال خود ظاهر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The butterfly fluttered into the room.
[ترجمه 🦋🦋] پروانه در اتاق نشیمن رفت🦋
|
[ترجمه آیناس] پروانه وارد اتاق شد
|
[ترجمه ....] ترجمپروانه وارد اتاق شده
|
[ترجمه گوگل]پروانه به داخل اتاق پرید [ترجمه ترگمان]پروانه وارد اتاق شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She's like a butterfly. She flits in and out of people's lives.
[ترجمه گوگل]او مثل یک پروانه است او به زندگی مردم وارد و خارج می شود [ترجمه ترگمان]مثل یک پروانه است او در زندگی مردم دخالت می کند و از زندگی مردم خارج می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• any of a number of winged insects of the order lepidoptera having long slender bodies and four colorful wings; butterfly stroke (swimming); person who is in constant pursuit of pleasure a butterfly is an insect with large colourful wings and a thin body. if you have butterflies in your stomach, you are very nervous about something; an informal expression. butterfly is a swimming stroke which you do lying on your front, bringing your arms together over your head.
پیشنهاد کاربران
اسم : پروانه 🦋 a flying insect with a long, thin body and large, typically brightly colored wings فعل : ۱ _ لاس زدن ، عشقبازی کردن ، دلبری کردن talk or behave amorously, without serious intentions ۲ _ مثل پروانه بال زدن flutter like a butterfly
The butterfly stroke is a swimming technique characterized by simultaneous arm movement and a dolphin kick. It is often referred to as the “fly” stroke due to the resemblance of a butterfly’s wings flapping. ... [مشاهده متن کامل]
حرکت پروانه ای یک تکنیک شنا است که با حرکت همزمان بازو و ضربه دلفین مشخص می شود. به دلیل شباهت بال زدن پروانه، اغلب به آن حرکت "fly" می گویند. During her swim training, the high school swimmer focused on improving her butterfly stroke technique to increase her speed and efficiency in the water. During a competition, a commentator might say, “Look at that swimmer’s smooth fly technique!”
butterfly ( n ) ( bʌt̮ərˌflaɪ ) =a flying insect with a long thin body and four large, usually brightly colored, wings