[ترجمه گوگل] من واقعاً از آن جلسه خسته شده ام [ترجمه ترگمان] من واقعا از این ملاقات خوشحالم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. his eyebrows bushed together
ابروهای پرپشت او به هم وصل بودند.
2. after the long walk, i am bushed
بعد از پیاده روی طولانی دیگر نا ندارم.
3. His eyebrows bushed together.
[ترجمه گوگل]ابروهایش به هم ریختند [ترجمه ترگمان]ابروهایش درهم رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I'm bushed. Let's call it a day.
[ترجمه ن م] من خیلی خسته ام بیایید ساعت کاری را تمام کنیم
|
[ترجمه گوگل]من بوته شده ام بیایید آن را یک روز بنامیم [ترجمه ترگمان]من bushed هستم بذار یه روز بهش زنگ بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I'm bushed. I think I'll hit the hay.
[ترجمه گوگل]من بوته شده ام فکر کنم به یونجه ضربه بزنم [ترجمه ترگمان]من bushed هستم فکر کنم برم یونجه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm bushed, time for bed. Good night, kitties, good night, Clio .
[ترجمه گوگل]من داغونم، وقت خوابه شب بخیر، بچه گربه ها، شب بخیر، کلیو [ترجمه ترگمان]وقت خوابه، وقت خوابه \"شب بخیر،\" kitties \"، شب بخیر\" کلیو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They bushed out a safe way across the frozen lake.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق دریاچه یخ زده راهی امن را طی کردند [ترجمه ترگمان]از کنار دریاچه یخ زده بیرون رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. " Well, I am bushed. Let's have a rest. "
[ترجمه گوگل]"خب، من بوته ام بیا استراحت کنیم " [ترجمه ترگمان] خب، من \"bushed\" هستم بیا استراحت کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They hid themselves behind some bushed for fear that the enemy should find them.
[ترجمه گوگل]آنها از ترس اینکه دشمن آنها را پیدا کند، خود را پشت یک بوته پنهان کردند [ترجمه ترگمان]از ترس اینکه دشمن آن ها را بیابد، پشت سر هم پنهان شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The work completely bushed him.
[ترجمه گوگل]کار به طور کامل او را از بین برد [ترجمه ترگمان]این کار کاملا او را فریب می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]سفر او را کاملاً از بین برد [ترجمه ترگمان]این سفر به کلی او را پریشان کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. " Well, I'm turnin'in; it's been a long week at the fair, and I'm bushed.
[ترجمه گوگل]«خب، من وارد میشوم؛ هفتهای طولانی در نمایشگاه گذشته است و من داغون شدهام [ترجمه ترگمان]- خوب، من turnin هستم؛ یک هفته طولانی در نمایشگاه است و من bushed هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ازبوته پوشیده شده (صفت)
bushed
انگلیسی به انگلیسی
• exhausted, tired if you say that you are bushed, you mean that you are very tired; an informal word.