1. The President broadly got what he wanted out of his meeting.
[ترجمه موسی] رئیس جمهور به طور کلی آنچه را که می خواست از جلسه خود به دست آورد.|
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به طور کلی به آنچه می خواست از جلسه خود رسید[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به طور گسترده آنچه را که می خواست از جلسه خود برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She knows broadly what to expect.
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده می داند که چه چیزی را انتظار دارد
[ترجمه ترگمان]او به خوبی می داند چه انتظاری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به خوبی می داند چه انتظاری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The government has broadly endorsed a research paper proposing new educational targets for 14 - year - olds .
[ترجمه موسی] دولت به طور فراگیر یک مقاله پژوهشی را پیشنهاد کرده است که اهداف جدید آموزشی را برای نوجوانان 14 ساله پیشنهاد می کند.|
[ترجمه گوگل]دولت به طور گسترده یک مقاله تحقیقاتی را تأیید کرده است که اهداف آموزشی جدید را برای نوجوانان 14 ساله پیشنهاد می کند[ترجمه ترگمان]دولت به طور گسترده یک مقاله تحقیقی را تایید کرده است که اهداف آموزشی جدیدی را برای کودکان ۱۴ ساله ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The term 'business' is here interpreted broadly to include all types of organization in the public and private sectors.
[ترجمه موسی] اصطلاح "تجارت" در اینجا به طور گسترده ای تفسیر می شود که شامل انواع سازمانها در بخشهای دولتی و خصوصی است.|
[ترجمه گوگل]اصطلاح "کسب و کار" در اینجا به طور گسترده تفسیر می شود که شامل انواع سازمان ها در بخش های دولتی و خصوصی می شود[ترجمه ترگمان]واژه کسب وکار در اینجا به طور گسترده تفسیر می شود تا همه انواع سازمان در بخش های دولتی و خصوصی را شامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The course is very broadly conceived .
[ترجمه گوگل]این دوره بسیار گسترده است
[ترجمه ترگمان]این دوره بسیار وسیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دوره بسیار وسیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Broadly speaking, I agree with you.
[ترجمه گوگل]به طور کلی من با شما موافقم
[ترجمه ترگمان]من با تو موافقم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با تو موافقم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His proposals met with a broadly favourable response.
[ترجمه موسی] پیشنهادهای وی با استقبال گسترده مطلوبی روبرو شد.|
[ترجمه گوگل]پیشنهادات او با استقبال گسترده ای روبرو شد[ترجمه ترگمان]پیشنهادها او با پاسخ مثبت زیادی به هم رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Broadly speaking, there are four types of champagne.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، چهار نوع شامپاین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی چهار نوع شام پانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور کلی چهار نوع شام پانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We define education very broadly and students can study any aspect of its consequences for society.
[ترجمه موسی] ما آموزش را بسیار به طور گسترده تعریف می کنیم و دانش آموزان می توانند هر جنبه ای از پیامدهای آن را برای جامعه مطالعه کنند.|
[ترجمه گوگل]ما آموزش را بسیار گسترده تعریف می کنیم و دانش آموزان می توانند هر جنبه ای از پیامدهای آن را برای جامعه مطالعه کنند[ترجمه ترگمان]ما تحصیل را به طور وسیع تعریف می کنیم و دانش آموزان می توانند هر جنبه از عواقب آن را برای جامعه مورد مطالعه قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Going into the fourth lap, the two most broadly experienced riders led the field.
[ترجمه گوگل]با رفتن به دور چهارم، دو باتجربه ترین سوارکار میدان را رهبری کردند
[ترجمه ترگمان]با رفتن به آغوش چهارم، دو دوچرخه سوار به طور گسترده تجربه کننده میدان را رهبری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با رفتن به آغوش چهارم، دو دوچرخه سوار به طور گسترده تجربه کننده میدان را رهبری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. All our patients have broadly similar problems.
[ترجمه گوگل]همه بیماران ما تقریباً مشکلات مشابهی دارند
[ترجمه ترگمان]همه بیماران ما به طور گسترده مشکلات مشابهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه بیماران ما به طور گسترده مشکلات مشابهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He appeared in the doorway grinning broadly.
[ترجمه گوگل]او در آستانه در ظاهر شد و پوزخندی گسترده داشت
[ترجمه ترگمان]او در آستانه در ظاهر شد و به پهنای صورتش خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در آستانه در ظاهر شد و به پهنای صورتش خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Most film locations broadly fit into two categories; those on private property and those in a public place.
[ترجمه گوگل]اکثر لوکیشن های فیلم به طور کلی در دو دسته قرار می گیرند آنهایی که در املاک خصوصی هستند و آنهایی که در مکانهای عمومی هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر مکان های فیلم به طور گسترده به دو دسته تقسیم می شوند: آن هایی که در مالکیت خصوصی هستند و آن هایی که در مکان های عمومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکثر مکان های فیلم به طور گسترده به دو دسته تقسیم می شوند: آن هایی که در مالکیت خصوصی هستند و آن هایی که در مکان های عمومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The various categories of operating expenditure are broadly in line with expectations.
[ترجمه گوگل]دسته های مختلف مخارج عملیاتی به طور کلی با انتظارات مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]مقوله های مختلف مخارج عملیاتی به طور گسترده با انتظارات همخوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقوله های مختلف مخارج عملیاتی به طور گسترده با انتظارات همخوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید