• : تعریف: a woman who attends the bride in a wedding ceremony.
جمله های نمونه
1. Jo asked her sister to be bridesmaid.
[ترجمه هادی کرامتی] جو از خواهرش برای ساقدوش عروس بودن، درخواست کرد.
|
[ترجمه محمد م] جو از خواهرش خواست که ساقدوش عروس باشد.
|
[ترجمه گوگل]جو از خواهرش خواست ساقدوش شود [ترجمه ترگمان]جو از خواهرش خواست که ساقدوش عروس بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We need one groomsman for each bridesmaid.
[ترجمه محمد م] ما برای هر ساقدوش عروس، به یک ساقدوش داماد نیاز داریم
|
[ترجمه گوگل]برای هر ساقدوش یک داماد نیازمندیم [ترجمه ترگمان]ما به یه ساقدوش برای هر ساقدوش نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In 198I was a bridesmaid, and my brother was a page boy for my auntie's wedding.
[ترجمه گوگل]در سال 198 من ساقدوش بودم و برادرم برای عروسی عمه ام پسر صفحه بود [ترجمه ترگمان]به نظر من، من ندیمه عروس بودم و برادرم هم برای عروسی عمه من یک پسر صفحه ای بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. People who feel sorry for my old bridesmaid and travelling companion are barking up the wrong tree.
[ترجمه گوگل]افرادی که برای ساقدوش و همسفر پیر من متاسفند، از درخت اشتباهی پارس می کنند [ترجمه ترگمان]آدم هایی که به خاطر bridesmaid پیر و همراه سفر خود احساس تاسف می کنند، در حال عوعو کردن از درخت اشتباه هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As for my powder blue, double-knit polyester bridesmaid dress and floppy hat, I left them behind this time.
[ترجمه گوگل]در مورد لباس ساقدوش و کلاه فلاپی آبی پودری، دو بافت پلی استر، این بار آنها را پشت سر گذاشتم [ترجمه ترگمان]اما به خاطر پودر آبی، لباس عروس و کلاه floppy، آن ها را پشت سر گذاشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chief bridesmaid, if she is not making a speech, can then lead the call for a speech.
[ترجمه گوگل]ساقدوش اصلی، اگر در حال سخنرانی نباشد، می تواند دعوت به سخنرانی را رهبری کند [ترجمه ترگمان]The اصلی، اگر سخنرانی نمی کند، می تواند سخنرانی را برای یک سخنرانی هدایت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In this case another usher or bridesmaid could take over the duty of checking the microphone.
[ترجمه گوگل]در این صورت یک مهماندار یا ساقدوش دیگری می تواند وظیفه بررسی میکروفون را بر عهده بگیرد [ترجمه ترگمان]در این مورد یک حاجب یا ندیمه می تواند وظیفه کنترل میکروفون را بر عهده بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Joey, listen, this is gonna be bridesmaid central, all right ?
[ترجمه گوگل]جوی، گوش کن، اینجا ساقدوش عروس است، خوب؟ [ترجمه ترگمان]جویی، گوش کن، این قراره ساقدوش بشه، باشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What role is the bridesmaid playing at the wedding party? Part of the wedding march or just the bridegroom's dancing partner?
[ترجمه گوگل]ساقدوش در جشن عروسی چه نقشی دارد؟ بخشی از راهپیمایی عروسی یا فقط شریک رقص داماد؟ [ترجمه ترگمان]ساقدوش عروس چه نقشی در جشن عروسی بازی می کند؟ بخشی از رژه عروسی یا شریک رقص داماد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Japanese table tennis player Ai Fukuhara is Wang's bridesmaid while Chinese player Ma Lin serves as a groomsman .
[ترجمه گوگل]آی فوکوهارا، بازیکن تنیس روی میز ژاپنی، ساقدوش وانگ است و ما لین، بازیکن چینی، به عنوان داماد خدمت می کند [ترجمه ترگمان]بازیکن تنیس روی میز ژاپنی، آی Fukuhara، ساقدوش است در حالی که مادر چینی مادر لین به عنوان a عمل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Don't know, the bridesmaid wants to do exactly what, so, in the mind how much order so of fear to come amiss of mental state.
[ترجمه گوگل]نمی دانم، ساقدوش می خواهد دقیقاً چه کاری را انجام دهد، بنابراین، در ذهن چقدر نظم ترس از حالت روانی به وجود می آید [ترجمه ترگمان]می دانید، ساقدوش عروس می خواهد دقیقا چه کار کند، بنابراین، در ذهن، چه قدر از ترس این که مبادا از وضع روحی بیرون بیاید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Groomsman Bridesmaid at the wedding are you know what you're wearing will appear beautiful and yet elegant, below have a look that my summary, safekeeping useful to you.
[ترجمه گوگل]ساقدوش داماد در عروسی که می دانید لباسی که می پوشید زیبا و در عین حال شیک به نظر می رسد، در زیر نگاهی بیندازید که خلاصه من، حفظ آن برای شما مفید است [ترجمه ترگمان]Groomsman Bridesmaid در مراسم عروسی این است که می دانید چه چیزی به تن خواهید داشت زیبا و در عین حال ظریف، در زیر نگاهی به خلاصه من بیندازید، نگهداری ایمن برای شما مفید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Dress for bridesmaid and jackets for best man.
[ترجمه گوگل]لباس برای ساقدوش و کت برای بهترین مرد [ترجمه ترگمان]لباس for و jackets برای بهترین مرد بپوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ساقدوش عروس (اسم)
bridesmaid, matron of honor, matron of honour
ندیمه عروس (اسم)
bridesmaid
انگلیسی به انگلیسی
• female attendant to the bride; (british) flower girl a bridesmaid is a woman or a girl who helps and accompanies a bride on her wedding day.
پیشنهاد کاربران
Says she was uninvited from her friend's wedding after looking too good in the bridesmaid dress the bride chose for her میگه او دعوت نشده بود عروس دوستش ، جالبه خیلی خوب هم شده بود لباس ساقدوشی که عروس براش انتخاب کرده بود