معنی: موج شکنمعانی دیگر: شکستنی، شکننده، زود شکن، نقض شدنی، ظرف شکننده، شکستگی، چیز شکسته، مقدار شکستگی، شخص یا چیز شکننده، (دستگاه خرد کننده ی سنگ و زغالسنگ و غیره) سنگ کوب، خرده ساز، - کوب، بشکه ی کوچک آب (که در قایق های نجات حمل می شود)، تغار آب، موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
• (2)تعریف: a heavy ocean wave that breaks into foam on the shore or at sea.
اسم ( noun )
• : تعریف: a small water cask for the lifeboat of a ship.
جمله های نمونه
1. brick breaker
آجر کوب
2. There is an internal circuit breaker to protect the instrument from overload.
[ترجمه علی] یک مدارشکن داخلی برای محافظت وسیله از اضافه بار تعبیه شده است
|
[ترجمه گوگل]یک مدارشکن داخلی برای محافظت از ابزار در برابر اضافه بار وجود دارد [ترجمه ترگمان]یک قطع کننده مدار داخلی برای حفاظت از دستگاه از اضافه بار وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The movie became a box-office record breaker.
[ترجمه زباری] این فیلم رکورد فروش بلیط گیشه را شکست.
|
[ترجمه گوگل]این فیلم رکورد شکنی در گیشه شد [ترجمه ترگمان]این فیلم به یک رکورد شکن در گیشه تبدیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our trusty electric breaker was called for, and ear defenders were handed out - they were absolutely vital!
[ترجمه گوگل]قطع کننده برقی قابل اعتماد ما فراخوانی شد و محافظ های گوش به دست آمد - آنها کاملاً حیاتی بودند! [ترجمه ترگمان]نیروی مورد اعتماد ما احضار شد و مدافعان گوش به دست فراموشی سپرده شدند - آن ها کاملا حیاتی بودند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Always use a circuit breaker for added safety.
[ترجمه زباری] برای تضمین امنیت، از فیوز خودکار در مدار برق استفاده کنید.
|
[ترجمه گوگل]برای ایمنی بیشتر همیشه از قطع کننده مدار استفاده کنید [ترجمه ترگمان]همیشه از یک قطع کننده مدار برای ایمنی افزوده استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Zahner attributed that, in part, to the circuit breaker system installed to prevent a repeat of the crash of 198
[ترجمه گوگل]زهنر این را تا حدی به سیستم قطع کننده مدار نصب شده برای جلوگیری از تکرار تصادف 198 نسبت داد [ترجمه ترگمان]Zahner این مساله را به نوبه خود به سیستم مدارشکن ها نسبت داد که برای جلوگیری از تکرار سانحه ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As we approached the breaker line, a normal boat would have pitched and tossed awkwardly on the wave crests.
[ترجمه گوگل]همانطور که به خط شکن نزدیک می شدیم، یک قایق معمولی می خورد و به طرز ناخوشایندی روی تاج های موج پرتاب می شد [ترجمه ترگمان]همان طور که به خط آهن نزدیک می شدیم، یک قایق معمولی به طرز ناخوشایندی روی the تکان می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. See Air Circuit Breaker, Main Breaker, Molded Case Circuit Breaker and Power Circuit Breaker.
[ترجمه گوگل]مدار شکن هوا، بریکر اصلی، مدار شکن کیس قالبی و مدار شکن برقی را ببینید [ترجمه ترگمان]مدار هوا Breaker، Breaker اصلی، مدار مورد molded و مدار مدار مدار را ببینید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Built-in breaker, AC contactor, time relay, thermal relay, current transformer, voltmeter, ammeter, indicating meter in start-delta type starting box .
[ترجمه گوگل]بریکر توکار، کنتاکتور AC، رله زمان، رله حرارتی، ترانسفورماتور جریان، ولت متر، آمپرمتر، نشانگر متر در جعبه راه اندازی نوع استارت مثلث [ترجمه ترگمان]Built توکار، AC AC، رله زمانی، رله حرارتی، ترانسفورماتور جریان، voltmeter، ammeter، و meter در نوع آغاز - دلتا شروع می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If your monitor has a breaker or a reset switch, try resetting it to see if that solves the problem.
[ترجمه گوگل]اگر مانیتور شما قطع کننده یا سوئیچ ریست دارد، سعی کنید آن را ریست کنید تا ببینید مشکل را حل می کند یا خیر [ترجمه ترگمان]اگر مانیتور شما یک شکن یا سوئیچ راه اندازی مجدد داشته باشد، دوباره امتحان کنید تا ببینید آیا این مشکل را حل می کند یا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. All circuit breaker switchgear are air insulated metal clad switchgears with withdrawable vacuum circuit breakers.
[ترجمه گوگل]تمام تابلوهای قطع کننده مدار، تابلو برق های فلزی عایق بندی شده با هوا با قطع کننده های مدار خلاء قابل برداشت هستند [ترجمه ترگمان]همه کلیدهای قطع کننده مدار از جنس فلز عایق دار هستند که دارای breakers مدار خلا withdrawable هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The circuit breaker replacement is extremely simple, handcart interchangeability good.
[ترجمه گوگل]تعویض کلید مدار بسیار ساده است، قابلیت تعویض گاری دستی خوب است [ترجمه ترگمان]جایگزینی برای تعویض به شدت ساده است، یک ارابه دستی خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A novel DC hybrid solid state based circuit breaker on IGBT was presented by analyzing and comparing advantages and disadvantages of solid state circuit breakers.
[ترجمه گوگل]یک مدارشکن جدید مبتنی بر حالت جامد هیبریدی DC بر روی IGBT با تجزیه و تحلیل و مقایسه مزایا و معایب کلیدهای مدار حالت جامد ارائه شد [ترجمه ترگمان]یک حالت جامد هیبرید DC جدید بر پایه IGBT با تحلیل و مقایسه مزایا و مضرات of مدار حالت جامد ارائه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thermal protector, fuse, motor breaker, etc. can be applied up on request.
[ترجمه گوگل]محافظ حرارتی، فیوز، موتور شکن و غیره در صورت درخواست قابل استفاده است [ترجمه ترگمان]محافظ حرارتی، فیوز، breaker موتور و غیره می تواند روی درخواست اعمال شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A hose connection type anti-siphon vacuum breaker shall be installed where indicated on the plans to prevent the back siphonage of contaminated water.
[ترجمه گوگل]یک خلاء شکن ضد سیفون نوع اتصال شیلنگ باید در جایی که در نقشه ها مشخص شده است نصب شود تا از سیفوناژ پشتی آب آلوده جلوگیری شود [ترجمه ترگمان]یک لوله اتصال شلنگ لوله siphon vacuum در جایی نصب خواهد شد که بر روی طرح هایی برای جلوگیری از تبخیر مجدد آب آلوده نشان داده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
موج شکن (اسم)
bulwark, foreshore, breaker, breakwater, pier
تخصصی
[عمران و معماری] چکش کمپرسی [نساجی] ماشین حلاجی - ماشین فیتیله اول - ماشین خردکننده چوب ودانه در الیاف کتان و کنف - باز کننده الیاف
انگلیسی به انگلیسی
• large wave, wave that breaks into foam breakers are large sea waves. a breaker of a law, promise, or agreement is someone who breaks it.
پیشنهاد کاربران
رقصنده رقص بریک someone who breakdances
breaker برابرنهاد از نگر ریشه شناختی : بُرِشگَر ، بُریدار ، بُرَنده
circuit breaker
( breaker ) در برق صنعتی به معنای کلید قدرت است که میتواند مدار ی زیر بار باشد با سرعت بالایی قطع کند
breaker ( اقیانوس شناسی ) واژه مصوب: شکنا تعریف: 1. موجی که به دلیل دارا بودن شیب بسیار تند پایدار نمی ماند و در نزدیکی ساحل می شکند و به کف تبدیل می شود 2. موجی که به دلیل برخورد با صخره یا یک جسم سخت در هم می شکند |||متـ . موج شکنا breaking wave
موج شکن
مدارشِکَن
( کلیدِ ) قطع کُن
نقض کننده
نوعی کلید که توانایی قطع جریان برق تحت شرایط اتصالی را دارد، دژنگتور نیز می گویند