1. It is not easy to break off a bad habit.
[ترجمه حسم] قطع کردن ( کنار گذاشتن ) عادت بد، آسان نیست.|
[ترجمه گوگل]ترک یک عادت بد آسان نیست[ترجمه ترگمان]شکستن یک عادت بد آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Britain threatened to break off diplomatic relations with the regime.
[ترجمه گوگل]انگلیس تهدید کرد که روابط دیپلماتیک خود را با این رژیم قطع خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا تهدید کرد که روابط دیپلماتیک خود را با این رژیم قطع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بریتانیا تهدید کرد که روابط دیپلماتیک خود را با این رژیم قطع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We had to break off our holiday and return home immediately.
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم تعطیلاتمان را قطع کنیم و بلافاصله به خانه برگردیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبور شدیم تعطیلات رو تعطیل کنیم و سریعا به خونه برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما مجبور شدیم تعطیلات رو تعطیل کنیم و سریعا به خونه برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We may break off relations with that country.
[ترجمه گوگل]ممکن است روابط خود را با آن کشور قطع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است روابط خود را با آن کشور قطع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است روابط خود را با آن کشور قطع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Senator has been urged to break off all links with arms companies.
[ترجمه گوگل]از سناتور خواسته شده است که تمام روابط خود را با شرکت های تسلیحاتی قطع کند
[ترجمه ترگمان]از سناتور خواسته شده است که همه پیوندها با شرکت های اسلحه را قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از سناتور خواسته شده است که همه پیوندها با شرکت های اسلحه را قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Small parts on the toys could break off and choke young children.
[ترجمه گوگل]قطعات کوچک روی اسباببازیها میتواند پاره شده و کودکان خردسال را خفه کند
[ترجمه ترگمان]قطعات کوچک در اسباب بازی ها می تواند کودکان خردسال را خاموش و خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قطعات کوچک در اسباب بازی ها می تواند کودکان خردسال را خاموش و خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Icebergs break off from the ice sheets and float southwards.
[ترجمه گوگل]کوه های یخ از ورقه های یخ جدا شده و به سمت جنوب شناور می شوند
[ترجمه ترگمان]کوهه ای یخی از لایه های یخ جدا می شوند و به سمت جنوب حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کوهه ای یخی از لایه های یخ جدا می شوند و به سمت جنوب حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Telephoning Jonathan to break off the engagement had almost been a high point of comic relief.
[ترجمه گوگل]تماس تلفنی با جاناتان برای قطع نامزدی تقریباً یک نقطه آرامش کمیک بود
[ترجمه ترگمان]جاناتان Jonathan برای قطع رابطه، نزدیک بود موضوع مهمی را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جاناتان Jonathan برای قطع رابطه، نزدیک بود موضوع مهمی را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Astonishingly, Pound did not break off relations.
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت آوری، پاوند روابط را قطع نکرد
[ترجمه ترگمان] به طرز شگفت انگیزی، خونه روابط بین ما قطع نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به طرز شگفت انگیزی، خونه روابط بین ما قطع نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I break off the search and start hanging around the apartment.
[ترجمه گوگل]جست و جو را قطع می کنم و شروع به حلق آویز کردن در اطراف آپارتمان می کنم
[ترجمه ترگمان]جستجو رو قطع می کنم و اطراف آپارتمان رو می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جستجو رو قطع می کنم و اطراف آپارتمان رو می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Let's break off for lunch.
[ترجمه فاطمه عبدی] بیا برای ناهار یه استراحتی بکنیم.|
[ترجمه گوگل]برای ناهار استراحت کنیم[ترجمه ترگمان]برای ناهار به هم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nyerere was the first to break off relations.
[ترجمه گوگل]نیره اولین کسی بود که روابط خود را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]Nyerere اولین کسی بود که روابط را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Nyerere اولین کسی بود که روابط را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If they break off their constant peregrinations, their voice seizes up and they lose their memory.
[ترجمه گوگل]اگر دلخوری های همیشگی خود را قطع کنند، صدایشان بلند می شود و حافظه خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها peregrinations را از هم جدا کنند، صدایش می گیرد و حافظه خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها peregrinations را از هم جدا کنند، صدایش می گیرد و حافظه خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I was sorry to break off his conversation with Margaret, but I had to leave.
[ترجمه گوگل]متاسفم که مکالمه او با مارگارت را قطع کردم، اما مجبور شدم ترک کنم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که گفتگوی او را با مارگارت قطع کردم، اما مجبور بودم از آنجا بیرون بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفم که گفتگوی او را با مارگارت قطع کردم، اما مجبور بودم از آنجا بیرون بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید