[ترجمه گوگل] وضعیت در مرز فاجعه است [ترجمه ترگمان] وضعیت مربوط به فاجعه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. This very careful attitude to money can sometimes border on meanness.
[ترجمه بهرنگ رجبی] این نوع نگاه محتاطانه به پول گاهی اوقات به خست شبیه میشه
|
[ترجمه گوگل]این نگرش بسیار محتاطانه نسبت به پول، گاهی اوقات می تواند با پستی هم مرز باشد [ترجمه ترگمان]این نگرش بسیار دقیق به پول گاهی اوقات می تواند منجر به پستی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Both republics border on the Black Sea.
[ترجمه کارش] هر دو جمهوری در مجاورت دریای سیاه هستند.
|
[ترجمه گوگل]هر دو جمهوری با دریای سیاه همسایه هستند [ترجمه ترگمان]هر دو جمهوری در دریای سیاه هم مرز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They did so for complex reasons that border on the religious, not the ambitious.
[ترجمه کارش] آن ها این کار را به دلایل پیچیده ای انجام دادن که در حیطه ی مذهب جای می گیرد نه جاه طلبی.
|
[ترجمه گوگل]آنها این کار را به دلایل پیچیده ای انجام دادند که با مذهبی ها مرز دارد، نه جاه طلبان [ترجمه ترگمان]آن ها این کار را به دلایل پیچیده انجام دادند که مرز مذهبی و نه جاه طلبی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But denim on - denim? Such designs can border on camp or tacky in the wrong hands.
[ترجمه گوگل]اما جین روی - جین؟ چنین طرحهایی میتوانند به اردوگاه نزدیک شوند یا در دستان نادرست چسبناک باشند [ترجمه ترگمان]اما جین بر روی کتان؟ چنین طرح هایی می توانند در اردوگاه یا tacky در دست نادرست مرز داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Though the foosball dialectic may appear to border on the sophomoric, Mr. Coben said it's a key element of the project.
[ترجمه گوگل]اگرچه ممکن است به نظر برسد که دیالکتیک فوتبال با دوره دوم هم مرز است، آقای کوبن گفت که این یک عنصر کلیدی پروژه است [ترجمه ترگمان]با این وجود، آقای Coben استدلال می کند که این استدلال یک عنصر کلیدی در این پروژه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Address: the west with border on of Burmese, India, north and our country Tibet, Sichuan borders.
[ترجمه گوگل]آدرس: غرب با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرزهای سیچوان [ترجمه ترگمان]آدرس: غرب با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرزه ای سیچوان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A locomotive engine crosses the Sino-Russia border on August 2 2009 in Manzhouli, Hulun Buir, Inner Mongolia, China.
[ترجمه گوگل]یک موتور لوکوموتیو از مرز چین و روسیه در 2 اوت 2009 در Manzhouli، Hulun Buir، مغولستان داخلی، چین عبور می کند [ترجمه ترگمان]موتور لوکوموتیو از مرز چین و روسیه در ۲ اوت ۲۰۰۹ در Manzhouli، Hulun Buir، مغولستان داخلی چین عبور می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His rigid translation of this literary work border on literalness.
[ترجمه گوگل]ترجمه سفت و سخت او از این اثر ادبی به معنای واقعی کلمه است [ترجمه ترگمان]ترجمه سخت او از این اثر ادبی در literalness [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yiwu is border on Shanghai port and Ningbo port, and it possesses advanced transportation net.
[ترجمه گوگل]Yiwu با بندر شانگهای و بندر Ningbo مرز است و دارای شبکه حمل و نقل پیشرفته است [ترجمه ترگمان]Yiwu در بندر شانگهای و بندر Ningbo مرز دارد و دارای شبکه حمل و نقل پیشرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What three oceans border on CanadaThe Atlantic, Arctic and Pacific oceans border on Canada.
[ترجمه گوگل]چه سه اقیانوس با کانادا هم مرز هستند اقیانوسهای اطلس، قطب شمال و اقیانوس آرام با کانادا هم مرز هستند [ترجمه ترگمان]چه سه اقیانوس در اقیانوس اطلس، قطب شمال و اقیانوس آرام در کانادا مرز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What three oceans border on Canada?
[ترجمه کارش] کدام سه اقیانوس در مجاورت کانادا هستند؟
|
[ترجمه گوگل]کدام سه اقیانوس با کانادا هم مرز هستند؟ [ترجمه ترگمان]چه سه تا مرز اقیانوس در کانادا وجود دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We'll slip across the border on the wrong side of right.
[ترجمه گوگل]ما از آن سوی مرز در سمت نادرست از سمت راست لغزش خواهیم کرد [ترجمه ترگمان]ما از مرز غلط عبور می کنیم، سمت راست، سمت راست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Indeed, the latest projections from reputable climate scientists border on the apocalyptic. Why?
[ترجمه گوگل]در واقع، آخرین پیش بینی های دانشمندان آب و هوای معتبر در مرز آخرالزمان است چرا؟ [ترجمه ترگمان]در واقع، آخرین پیش بینی ها از سوی دانشمندان برجسته آب و جو در مرز فاجعه به بار آمده اند چرا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Indeed, the latest projections from reputable climate scientists border on the apocalyptic.
[ترجمه گوگل]در واقع، آخرین پیش بینی های دانشمندان آب و هوای معتبر در مرز آخرالزمان است [ترجمه ترگمان]در واقع، آخرین پیش بینی ها از سوی دانشمندان برجسته آب و جو در مرز فاجعه به بار آمده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. SiliCa, and North America that border on the Arctic Ocean.
[ترجمه گوگل]سیلیکا و آمریکای شمالی که در اقیانوس منجمد شمالی هم مرز هستند [ترجمه ترگمان]silica و آمریکای شمالی هم مرز با اقیانوس منجمد شمالی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• lie on the boundary of
پیشنهاد کاربران
در مرز چیزی بودن نزدیک به چیزی بودن
مانند، مشابه بودن در مرز چیزی بودن، نزدیک بودن، come near or verge on, resemble, come nearer in quality, or character She was bordering on hysteria
1 - در محدوده چیزی یا جایی بودن 2 - در دایره مسئله ای قرار گرفتن 3 - وارد حیطه چیزی شدن 4 - محدود به مرزهای جایی/مسئله/موضوعی شدن ( justfriends. ir )