اسم ( noun )
• (1) تعریف: something that connects or confines.
• مترادف: bind, chain, connection, constraint, tie
• مشابه: attachment, cement, check, control, fetter, hold, link, rein, restraint, shackle, trammel
• مترادف: bind, chain, connection, constraint, tie
• مشابه: attachment, cement, check, control, fetter, hold, link, rein, restraint, shackle, trammel
- This glue creates a powerful bond.
[ترجمه گوگل] این چسب یک پیوند قوی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان] این چسب، یک پیوند قوی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این چسب، یک پیوند قوی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The prisoner managed to break free of his bonds.
[ترجمه علی اکبر منصوری] زندانی موفق به فرار از غل و زنجیرش شد. /زندانی موفق شد از غل و زنجیر ش آزاد شود. /زندانی موفق به باز کردن غل و زنجیرش شد.|
[ترجمه گوگل] این زندانی موفق به رهایی از بندهای خود شد[ترجمه ترگمان] زندانی توانست خود را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: that which binds people emotionally or intellectually, such as a common interest, love, or feelings of loyalty.
• مترادف: connection, link, nexus, tie
• مشابه: attachment, chain, chemistry, esprit de corps, liaison, rapport, solidarity, sympathy, yoke
• مترادف: connection, link, nexus, tie
• مشابه: attachment, chain, chemistry, esprit de corps, liaison, rapport, solidarity, sympathy, yoke
- There is a special bond of friendship between us.
[ترجمه گوگل] بین ما پیوند دوستی خاصی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] ارتباط ویژه ای بین ما برقرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ارتباط ویژه ای بین ما برقرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A strong bond can develop between an animal and a human.
[ترجمه گوگل] یک پیوند قوی می تواند بین یک حیوان و یک انسان ایجاد شود
[ترجمه ترگمان] یک پیوند قوی می تواند بین یک حیوان و یک انسان ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک پیوند قوی می تواند بین یک حیوان و یک انسان ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a piece of paper issued by a person, government, or corporation, signifying debt and promising repayment and interest money.
• مشابه: certificate, debenture, guarantee, guaranty, note, roll, surety
• مشابه: certificate, debenture, guarantee, guaranty, note, roll, surety
- We invested our money in bonds.
[ترجمه گوگل] ما پول خود را در اوراق قرضه سرمایه گذاری کردیم
[ترجمه ترگمان] ما پولمان را در اوراق قرضه سرمایه گذاری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما پولمان را در اوراق قرضه سرمایه گذاری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a type of high-grade writing paper.
• مشابه: foolscap, laid paper, paper, parchment, vellum
• مشابه: foolscap, laid paper, paper, parchment, vellum
- The letter must be typed on bond, not copy paper.
[ترجمه گوگل] نامه باید روی اوراق تایپ شود نه کاغذ کپی
[ترجمه ترگمان] این نامه باید روی پیوند تایپ شود، نه از روی کاغذ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این نامه باید روی پیوند تایپ شود، نه از روی کاغذ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bonds, bonding, bonded
حالات: bonds, bonding, bonded
• : تعریف: to bind together.
• مترادف: attach, bind, combine, connect, fasten, join, unite
• مشابه: affix, band, cement, chain, glue, link, paste, stick
• مترادف: attach, bind, combine, connect, fasten, join, unite
• مشابه: affix, band, cement, chain, glue, link, paste, stick
- The heat bonded the two pieces of metal.
[ترجمه گوگل] گرما دو تکه فلز را به هم چسباند
[ترجمه ترگمان] حرارت به دو تکه فلز وصل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حرارت به دو تکه فلز وصل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to join together, as in a bond.
• مترادف: bind, cohere, join, stick, tie, unite
• مشابه: adhere, cement, combine, grip, hold, lock
• مترادف: bind, cohere, join, stick, tie, unite
• مشابه: adhere, cement, combine, grip, hold, lock
- What happens when these atoms bond?
[ترجمه گوگل] وقتی این اتم ها پیوند می خورند چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه ترگمان] زمانی که این اتم ها پیوند برقرار می کنند، چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زمانی که این اتم ها پیوند برقرار می کنند، چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید