[ترجمه گوگل] او به دلیل استفاده از چک های جعلی روانه زندان شد [ترجمه ترگمان] به خاطر استفاده از چک جعلی به زندان فرستاده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The evidence against the defendant was found to be bogus.
[ترجمه گوگل] شواهد علیه متهم جعلی تشخیص داده شد [ترجمه ترگمان] مدارکی علیه متهم پیدا شد جعلی بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. her claims are all bogus
ادعاهای او همه نادرست است.
2. On investigation, his claim was found to be bogus.
[ترجمه حسین کتابدار] در جریان تحقیقات، مشخص شد ادعایش نادرست و غیر واقعی است.
|
[ترجمه گوگل]در تحقیقات، ادعای او جعلی بود [ترجمه ترگمان]در تحقیقات، ادعای اون جعلی بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was fooled by his bogus identity card.
[ترجمه گوگل]فریب کارت شناسایی جعلی او را خورد [ترجمه ترگمان]اون با کارت جعلی جعلی - ش گول خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The school was bogus, the prospectus was all got up.
[ترجمه حسین کتابدار] هم مدرسه و هم کاتالوگ معرفی آن جعلی و ساختگی بودند.
|
[ترجمه گوگل]مدرسه ساختگی بود، دفترچه تمام شد [ترجمه ترگمان]مدرسه جعلی بود، برنامه آموزشی تمام شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She produced some bogus documents to support her application.
[ترجمه گوگل]او برای پشتیبانی از درخواست خود اسناد جعلی تهیه کرد [ترجمه ترگمان]او تعدادی سند جعلی برای حمایت از درخواست خود تهیه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bogus social workers have been preying on old people living alone.
[ترجمه حسین کتابدار] مددکاران اجتماعی قلابی از افراد مسن که به تنهایی زندگی می کنند، سوء استفاده می کنند.
|
[ترجمه گوگل]مددکاران اجتماعی جعلی افراد مسنی را که به تنهایی زندگی می کنند شکار کرده اند [ترجمه ترگمان]کارگران اجتماعی Bogus از افراد مسن که تنها زندگی می کنند محروم شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The telegram turned out to have been bogus.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که تلگرام جعلی بوده است [ترجمه ترگمان]تلگرام بیرون آمد و جعلی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But this bogus community, spirited up to serve administrative convenience, does not exist.
[ترجمه گوگل]اما این جامعه جعلی که برای خدمت به راحتی اداری ایجاد شده است، وجود ندارد [ترجمه ترگمان]اما این جامعه تقلبی که برای خدمت به راحتی اداره می شود، وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Crimes are not bogus simply because they are not heinous.
[ترجمه گوگل]جنایات صرفاً به این دلیل که شنیع نیستند ساختگی نیستند [ترجمه ترگمان]جرائم فقط به این دلیل دروغین نیستند که شنیع نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Can it indeed be bogus and worthless poetry that has obsessed critical reviewers for nearly twenty years?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً میتواند شعری ساختگی و بیارزش باشد که نزدیک به بیست سال است که منتقدان منتقد را درگیر خود کرده است؟ [ترجمه ترگمان]آیا واقعا می تواند یک شعر جعلی و بی ارزش باشد که منتقدان انتقادی بیش از بیست سال دارند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Read in studio A bogus policeman has tried to abduct two children and to extort an on-the-spot fine from a driver.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید یک پلیس جعلی سعی کرده دو کودک را ربوده و در محل از یک راننده جریمه نقدی بگیرد [ترجمه ترگمان]در استودیو بخوانید که یک پلیس جعلی سعی کرده است دو کودک را ربوده و از راننده پول جریمه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Their offices are bogus, their elevation self-proclaimed.
[ترجمه گوگل]دفاتر آنها ساختگی است، ارتفاع آنها خودخوانده است [ترجمه ترگمان]دفاتر آن ها جعلی، elevation و proclaimed هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. What we must do is to distinguish between bogus and genuine refugees.
[ترجمه گوگل]کاری که ما باید انجام دهیم این است که بین پناهندگان جعلی و واقعی تمایز قائل شویم [ترجمه ترگمان]کاری که ما باید انجام دهیم این است که بین پناهندگان جعلی و جعلی تمایز قائل شویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There has been a spate of incidents where bogus officials have called on the homes of elderly people.
[ترجمه گوگل]موجی از حوادث رخ داده است که در آن مقامات جعلی به خانه های افراد مسن مراجعه کرده اند [ترجمه ترگمان]حوادث بسیاری رخ داده است که مقامات قلابی از خانه های افراد مسن خبر داده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is nothing unfair and nothing bogus or malicious about upholding the law and prosecuting people who are charged with breaking it.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ناعادلانه و هیچ چیز جعلی یا بدی در مورد رعایت قانون و پیگرد قانونی افرادی که متهم به نقض آن هستند وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ چیز غیر منصفانه وجود ندارد و هیچ چیز ساختگی یا مغرضانه در مورد حمایت از قانون و پی گرد مردمی که مسئول شکستن آن هستند وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[کامپیوتر] نادرست . بی فایده - اصطلاحی عامیانه به معنای ساختگی نادرست یا بی فایده ( در اصطلاح عامیانه کامپیوتری این کلمه معنای گسترده تری نسبت به انگلیسی متداول دارد و می تواند تقریبا" در مورد هر چیز از کار افتاده ای به کار رود ) [حقوق] صوری، تقلبی، جعلی، دروغین
انگلیسی به انگلیسی
• not genuine, artificial, counterfeit, sham you say that something is bogus when you know that it is not genuine.
پیشنهاد کاربران
۱. کاذب ۲. جعلی. قلابی ۳. متظاهرانه. ساختگی مثال: String theory is bogus. نظریه ی ریسمان {نظریه ای} جعلی و ساختگی است.
false, not real, or not legal صفت نادرست ، غیر واقعی ، یا غیر قانونی، جعلی، تقلبی
On investigation, his claim was found to be bogus She produced some bogus documents to support her application ... [مشاهده متن کامل]
He was arrested and charged with carrying a bogus passport People were tricked into entering personal information on to a bogus website A bogus address/bank account
false not trrue
bogus بَغلی ، بَغَله ، بَغَلو ( کالای ساختِگی که زیرِ بَغَل می نَهابَند یا نَهُفته می دارَند یا پِنهان می کُنَند ) دَغَلی، دَغَله ، دَغَله هَم می تَوان بَرابَر نَهاد.