bogus

/ˈboʊɡəs//ˈbəʊɡəs/

معنی: قلابی، جعلی، ساختگی
معانی دیگر: لولو، مترسک، دیو، آدم خوره، لولو خرخره، عفریت (bogey هم می نویسند)، دروغین، من درآوردی، تقلبی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not authentic; counterfeit.
مترادف: counterfeit, fake, inauthentic, phony, spurious
متضاد: authentic, bona fide, genuine, real, true
مشابه: apocryphal, false, mock, pseudo, sham

- He was sent to prison for using bogus checks.
[ترجمه گوگل] او به دلیل استفاده از چک های جعلی روانه زندان شد
[ترجمه ترگمان] به خاطر استفاده از چک جعلی به زندان فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The evidence against the defendant was found to be bogus.
[ترجمه گوگل] شواهد علیه متهم جعلی تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان] مدارکی علیه متهم پیدا شد جعلی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her claims are all bogus
ادعاهای او همه نادرست است.

2. On investigation, his claim was found to be bogus.
[ترجمه حسین کتابدار] در جریان تحقیقات، مشخص شد ادعایش نادرست و غیر واقعی است.
|
[ترجمه گوگل]در تحقیقات، ادعای او جعلی بود
[ترجمه ترگمان]در تحقیقات، ادعای اون جعلی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was fooled by his bogus identity card.
[ترجمه گوگل]فریب کارت شناسایی جعلی او را خورد
[ترجمه ترگمان]اون با کارت جعلی جعلی - ش گول خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The school was bogus, the prospectus was all got up.
[ترجمه حسین کتابدار] هم مدرسه و هم کاتالوگ معرفی آن جعلی و ساختگی بودند.
|
[ترجمه گوگل]مدرسه ساختگی بود، دفترچه تمام شد
[ترجمه ترگمان]مدرسه جعلی بود، برنامه آموزشی تمام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She produced some bogus documents to support her application.
[ترجمه گوگل]او برای پشتیبانی از درخواست خود اسناد جعلی تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]او تعدادی سند جعلی برای حمایت از درخواست خود تهیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bogus social workers have been preying on old people living alone.
[ترجمه حسین کتابدار] مددکاران اجتماعی قلابی از افراد مسن که به تنهایی زندگی می کنند، سوء استفاده می کنند.
|
[ترجمه گوگل]مددکاران اجتماعی جعلی افراد مسنی را که به تنهایی زندگی می کنند شکار کرده اند
[ترجمه ترگمان]کارگران اجتماعی Bogus از افراد مسن که تنها زندگی می کنند محروم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The telegram turned out to have been bogus.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که تلگرام جعلی بوده است
[ترجمه ترگمان]تلگرام بیرون آمد و جعلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But this bogus community, spirited up to serve administrative convenience, does not exist.
[ترجمه گوگل]اما این جامعه جعلی که برای خدمت به راحتی اداری ایجاد شده است، وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما این جامعه تقلبی که برای خدمت به راحتی اداره می شود، وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Crimes are not bogus simply because they are not heinous.
[ترجمه گوگل]جنایات صرفاً به این دلیل که شنیع نیستند ساختگی نیستند
[ترجمه ترگمان]جرائم فقط به این دلیل دروغین نیستند که شنیع نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can it indeed be bogus and worthless poetry that has obsessed critical reviewers for nearly twenty years?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً می‌تواند شعری ساختگی و بی‌ارزش باشد که نزدیک به بیست سال است که منتقدان منتقد را درگیر خود کرده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا می تواند یک شعر جعلی و بی ارزش باشد که منتقدان انتقادی بیش از بیست سال دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Read in studio A bogus policeman has tried to abduct two children and to extort an on-the-spot fine from a driver.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید یک پلیس جعلی سعی کرده دو کودک را ربوده و در محل از یک راننده جریمه نقدی بگیرد
[ترجمه ترگمان]در استودیو بخوانید که یک پلیس جعلی سعی کرده است دو کودک را ربوده و از راننده پول جریمه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their offices are bogus, their elevation self-proclaimed.
[ترجمه گوگل]دفاتر آنها ساختگی است، ارتفاع آنها خودخوانده است
[ترجمه ترگمان]دفاتر آن ها جعلی، elevation و proclaimed هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What we must do is to distinguish between bogus and genuine refugees.
[ترجمه گوگل]کاری که ما باید انجام دهیم این است که بین پناهندگان جعلی و واقعی تمایز قائل شویم
[ترجمه ترگمان]کاری که ما باید انجام دهیم این است که بین پناهندگان جعلی و جعلی تمایز قائل شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There has been a spate of incidents where bogus officials have called on the homes of elderly people.
[ترجمه گوگل]موجی از حوادث رخ داده است که در آن مقامات جعلی به خانه های افراد مسن مراجعه کرده اند
[ترجمه ترگمان]حوادث بسیاری رخ داده است که مقامات قلابی از خانه های افراد مسن خبر داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is nothing unfair and nothing bogus or malicious about upholding the law and prosecuting people who are charged with breaking it.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ناعادلانه و هیچ چیز جعلی یا بدی در مورد رعایت قانون و پیگرد قانونی افرادی که متهم به نقض آن هستند وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز غیر منصفانه وجود ندارد و هیچ چیز ساختگی یا مغرضانه در مورد حمایت از قانون و پی گرد مردمی که مسئول شکستن آن هستند وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلابی (صفت)
false, adulterate, sham, bogus, hamate, spurious, simulated, quackish

جعلی (صفت)
feigned, bogus, spurious, fictitious, counterfeit, apocryphal, colorable, imitative, colourable, trumped-up

ساختگی (صفت)
artificial, false, dummy, bogus, make-believe, fictitious, apocryphal, fictional, phony, phoney, made-up, fictive, factitious, factitive

تخصصی

[کامپیوتر] نادرست . بی فایده - اصطلاحی عامیانه به معنای ساختگی نادرست یا بی فایده ( در اصطلاح عامیانه کامپیوتری این کلمه معنای گسترده تری نسبت به انگلیسی متداول دارد و می تواند تقریبا" در مورد هر چیز از کار افتاده ای به کار رود )
[حقوق] صوری، تقلبی، جعلی، دروغین

انگلیسی به انگلیسی

• not genuine, artificial, counterfeit, sham
you say that something is bogus when you know that it is not genuine.

پیشنهاد کاربران

۱. کاذب ۲. جعلی. قلابی ۳. متظاهرانه. ساختگی
مثال:
String theory is bogus.
نظریه ی ریسمان {نظریه ای} جعلی و ساختگی است.
false, not real, or not legal
صفت
نادرست ، غیر واقعی ، یا غیر قانونی، جعلی، تقلبی

On investigation, his claim was found to be bogus
She produced some bogus documents to support her application
...
[مشاهده متن کامل]

He was arrested and charged with carrying a bogus passport
People were tricked into entering personal information on to a bogus website
A bogus address/bank account

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/bogus
false
not trrue
bogus
بَغلی ، بَغَله ، بَغَلو ( کالای ساختِگی که زیرِ بَغَل می نَهابَند یا نَهُفته می دارَند یا پِنهان می کُنَند )
دَغَلی، دَغَله ، دَغَله هَم می تَوان بَرابَر نَهاد.
قلابی. دروغی

بپرس