blouse

/ˈblaʊs//blaʊz/

معنی: بلوز، پیراهن یاجامه گشاد
معانی دیگر: روپوش گشاد که کشاورزان و کارگران اروپایی می پوشیدند، پیراهن نسبتا گشاد و زنانه، (در اونیفورم نظامی) فرنج، نیم تنه، ژاکت پشمی ملوانان، پیراهن پشمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a garment worn on the upper body, usu. by women and children, and having a bodice and optional collar and sleeves.

- You need a pretty blouse to go with that fancy skirt.
[ترجمه کارن] توبه یک بلوززیبانیازداری که ب دامن تجملی وپرزرق وبرقت مچ بشه یا بخوره یاهماهنگ باشه
|
[ترجمه گوگل] برای ست کردن با آن دامن فانتزی به یک بلوز زیبا نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] تو به یک بلوز قشنگ احتیاج داری که با اون دامن تجملی بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a loosely fitting peasant garment covering the arms and torso and extending as far as the hip or knee.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: blouses, blousing, bloused
• : تعریف: to hang or puff out loosely.
مشابه: bosom

- Her skirt bloused around her as she sat down on the ground.
[ترجمه گوگل] وقتی روی زمین نشسته بود، دامنش دورش حلقه زده بود
[ترجمه ترگمان] دامنش را جمع کرد و روی زمین نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to arrange in a loosely folded manner.

- The seamstress bloused the bodice at the waist.
[ترجمه گوگل] خیاط نیم تنه را در قسمت کمر بلوز کرد
[ترجمه ترگمان] خیاط سینه را به کمر زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a blouse trimmed with lace ruffle
بلوز که حاشیه ی آن دارای توری چین دار است

2. this blouse is a match for your skirt
این بلوز به دامنت می خورد.

3. zary was wearing a puckered blouse
زری یک بلوز چروکیده پوشیده بود.

4. mina was dressed in a black skirt and white blouse
مینا دامن سیاه و پیراهن سفید پوشیده بود.

5. This skirt and this blouse go together well.
[ترجمه ...] این دامن و این بلوز باهم خوب هستند
|
[ترجمه گوگل]این دامن و این بلوز به خوبی با هم ست می شوند
[ترجمه ترگمان]این دامن و این لباس خوب پیش هم می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Damn, I've spilt coffee down my blouse!
[ترجمه گوگل]لعنتی، قهوه ریخته ام روی بلوزم!
[ترجمه ترگمان]لعنتی، من قهوه رو از روی لباسم کشیدم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wore a white blouse and a plain black skirt.
[ترجمه گوگل]او یک بلوز سفید و یک دامن مشکی ساده پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهن سفیدی به تن داشت و دامن سیاهی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You want a plain blouse to go with that skirt - nothing too elaborate.
[ترجمه گوگل]شما یک بلوز ساده می خواهید که با آن دامن ست شود - هیچ چیز خیلی مفصل
[ترجمه ترگمان]تو یک بلوز ساده می خواهی که با آن دامن برویم - چیز زیادی استادانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new coats blouse gracefully above the hip line.
[ترجمه گوگل]بلوز کت های جدید به زیبایی بالای خط باسن
[ترجمه ترگمان]بلوز جدیدم به طرز زیبایی بالای خط باسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her blouse has a ruffle of lace around the neck.
[ترجمه گوگل]بلوز او دور گردنش توری دارد
[ترجمه ترگمان] blouse یه ruffle دور گردن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her blouse and skirt match up nicely.
[ترجمه گوگل]بلوز و دامن او به خوبی ست می شود
[ترجمه ترگمان]پیراهنش و دامنش خیلی قشنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was wearing a white blouse with frills at the cuffs.
[ترجمه گوگل]او یک بلوز سفید پوشیده بود که روی سرآستین‌هایش پرده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهن سفیدی به تن داشت که at را زینت می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She dressed a transparent silk blouse.
[ترجمه گوگل]او یک بلوز ابریشمی شفاف پوشید
[ترجمه ترگمان]پیراهن ابریشمی شفافی پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Will you please mend the sleeve of my blouse?
[ترجمه گوگل]لطفا آستین بلوز من را اصلاح می کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا آستین لباسم رو درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I can't wear this blouse. It's creased.
[ترجمه گوگل]من نمیتونم این بلوز رو بپوشم چین خورده است
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این بلوز را بپوشم چین افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She undid the buttons of her blouse.
[ترجمه گوگل]دکمه های بلوزش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]دکمه های پیراهنش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She wears a silk blouse.
[ترجمه ماهان] آن زن یک بلوز ابریشمی پوشیده بود
|
[ترجمه گوگل]او یک بلوز ابریشمی پوشیده است
[ترجمه ترگمان]یک بلوز ابریشمی می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلوز (اسم)
blouse, jumper

پیراهن یاجامه گشاد (اسم)
blouse

تخصصی

[نساجی] بلوز- پیراهن یا جامه گشاد

انگلیسی به انگلیسی

• shirt
puff out, droop, hang loosely
you can refer to a shirt worn by a girl or a woman as a blouse.

پیشنهاد کاربران

blouse ( n ) ( blaʊs ) =a piece of clothing like a shirt, worn by women
blouse
لباس نیم تنه بالای بدن
واژه blouse به معنای بلوز
واژه blouse به معنای بلوز زنانه به لباس بالاتنه زنانه ای می گویند که نسبتا گشاد است، شبیه بیشتر تا کمر است و معمولا دکمه، یقه و آستین دارد. در زبان فارسی به این نوع لباس شومیز هم گفته می شود.
منبع: سایت بیاموز
پیراهن زنانه
شومیز
پیراهن

بپرس