• : تعریف: past tense and past participle of bleed.
جمله های نمونه
1. he bled his old aunt out of much money
او از عمه ی پیرش خیلی پول کشید.
2. he bled to death
او خونریزی کرد و مرد.
3. he scratched his sore so much that it bled
آنقدر زخمش را خاراند که خون آمد.
4. We bled off the carradiator by opening a valve.
[ترجمه Edi.nozari] با باز کردن شیر فلک کارادیاتور را هواگیری کردیم.
|
[ترجمه گوگل]با باز کردن یک دریچه، کرادیاتور را خارج کردیم [ترجمه ترگمان]با باز کردن دریچه خونریزی کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The knife severed an artery and he bled to death.
[ترجمه گوگل]چاقو یک رگ را قطع کرد و او خونریزی کرد و جان باخت [ترجمه ترگمان]چاقو یه شریان رو جدا کرده و تا حد مرگ خونریزی کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My heart bled for the poor unhappy children.
[ترجمه گوگل]دلم برای بچه های بدبخت بیچاره خون شد [ترجمه ترگمان]قلب من برای بچه های بی نوا خون ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All the colours bled when the clothes was washed.
[ترجمه گوگل]وقتی لباس ها شسته می شد همه رنگ ها خون می شدند [ترجمه ترگمان]وقتی لباس ها شسته شدند همه رنگ ها ریخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He almost bled to death after the bullet severed an artery.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه گلوله یک شریان را قطع کرد تقریباً خونریزی کرد و جانش را از دست داد [ترجمه ترگمان] بعد از اینکه یه رگ اومد خونریزی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They bled for their country and died happily.
[ترجمه گوگل]برای کشورشان خون ریختند و به خوشی مردند [ترجمه ترگمان]آن ها برای کشورشان خونریزی کردند و با خوشحالی مردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The landlord bled them dry for their flat.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه آنها را برای آپارتمانشان خشک کرد [ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه از آن ها خون گرفت و آن ها را برای آپارتمان خود خشک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The soldiers bled for the cause.
[ترجمه گوگل]سربازان به خاطر این دلیل خونریزی کردند [ترجمه ترگمان]سربازان به خاطر علت خونریزی کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The blue first coat bled into the white.
[ترجمه گوگل]اولین کت آبی به رنگ سفید در آمد [ترجمه ترگمان]پوست آبی اول به رنگ سفید درآمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The tree bled from a wound.
[ترجمه گوگل]درخت از زخم خون آمد [ترجمه ترگمان]درخت از زخم خون می آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]رادیاتور ماشین را خاموش کردیم [ترجمه ترگمان]the را خاموش کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The blackmailers bled her for every penny she had.
[ترجمه Edi.nozari] باج گیران هر پنی را که داشت ازش کشیدند.
|
[ترجمه گوگل]باج خواهان به ازای هر پنی که داشت، او را خون می کردند [ترجمه ترگمان]The به خاطر هر پنی ازش خون ریزی کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• bled is the past tense and past participle of bleed.
پیشنهاد کاربران
شکل دوم bleed که به معنی ( خون گرفت - خون ریزی کرد ) است و شکل سوم آن که به معنی ( خون گرفته - خون ریزی شده ) است
گذشته خون ریزی
خون جاری شد
خونریزی کرد، خون گرفت ، خون ریخت
خونریزی کرد ، جزو افعال بی قاعده در زمان گذشته ساده که ریشه آن bleed است .