blase

/ˈbleɪz//ˈblɑːzeɪ/

بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی

جمله های نمونه

1. Kids have become blase about violence on television.
[ترجمه مریم مزدایی] کودکان در برابر خشونت در تلویزیون ، بی اعتنا شده اند. ( بر اثر زیاد دیده شدن . زیرا blase مفهوم بی اعتنایی بر اثر زیاد جلوی چشم بودن یاآسان در دسترس بودن است. و از این نظر با مفهوم بی اعتنایی کای ، تفاوت دارد )
|
[ترجمه میرزایی] کودکان درباره خشونت در تلویزیون ، بی تفاوت شده اند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها از خشونت در تلویزیون عصبانی شده اند
[ترجمه ترگمان]کودکان در مورد خشونت در تلویزیون blase شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The film star is blase about endless flattery now.
[ترجمه مریم مزدایی] از بس از ستاره سینما تملق گفته بودند، بی اعتنا شده بود.
|
[ترجمه میرزایی] ستاره سینما در حال حاضر در مورد چاپلوسی بی پایان دلزده است.
|
[ترجمه گوگل]ستاره سینما در حال حاضر از تملق بی پایان غمگین است
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم در حال حاضر در مورد تملق و تملق بی پایان صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was actually becoming quite blase about the dangers lurking on their travels.
[ترجمه گوگل]او در واقع نسبت به خطراتی که در کمین سفرهای آنها وجود داشت بسیار عصبانی می شد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت داشت درباره خطراتی که در سفرهایش در کمین نشسته بود، کاملا گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's very blase about parties.
[ترجمه مریم مزدایی] او نسبت به مهمانی ها بی اعتنا بود . ( از بس مهمانی رفته بود )
|
[ترجمه گوگل]او در مورد مهمانی ها بسیار بدبین است
[ترجمه ترگمان]اون در مورد مهمونی خیلی blase
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your blase attitude gives your students an erroneous impression of the joys of scholarship.
[ترجمه گوگل]نگرش متین شما به دانش آموزان شما تصور اشتباهی از لذت تحصیل می دهد
[ترجمه ترگمان]نگرش blase شما به دانش آموزان اثر نادرستی از لذت بورس تحصیلی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In contrast, Sachiko Yasuhara blase about her diet and confesses to being a regular sake drinker.
[ترجمه گوگل]در مقابل، ساچیکو یاسوهارا از رژیم غذایی خود انتقاد می کند و اعتراف می کند که یک نوشیدنی معمولی است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، Sachiko Yasuhara در مورد رژیم غذایی خود صحبت می کند و اعتراف می کند که به طور منظم drinker است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chan has been known to blase about his Hollywood work.
[ترجمه گوگل]چان در مورد کارهای هالیوودی خود به شدت شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]چان به blase در مورد کار هالیوودی مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pop star is blase about money now.
[ترجمه گوگل]ستاره پاپ در حال حاضر در مورد پول عصبانی است
[ترجمه ترگمان]این ستاره پاپ اکنون در مورد پول صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drinkers also seem more blase than ever about the consequences.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی‌ها نیز بیش از هر زمان دیگری در مورد عواقب آن دلسرد به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان]The از همیشه more به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A blase attitude about housecleaning.
[ترجمه گوگل]نگرش ناامیدانه در مورد نظافت خانه
[ترجمه ترگمان]در مورد نظافت خانه رفتار خوشی به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

This word describes a feeling of boredom, apathy, or indifference towards something that would normally be considered exciting or interesting. It conveys a sense of being unimpressed or unaffected.
احساس کسالت، بی علاقگی یا بی تفاوتی نسبت به چیزی که معمولاً هیجان انگیز یا جالب تلقی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این حس تحت تاثیر قرار نگرفتن یا بی تاثیر بودن را منتقل می کند.
مثال؛
if someone shares news about a new restaurant, another person might respond, “I’m pretty blase about trying new places. ”
When discussing a popular trend, someone might express their indifference by saying, “I’m just not into it, I’m feeling blase. ”
A person might describe their reaction to a celebrity sighting as, “I saw them, but I was mostly blase about it. ”

- وقتی چیزی چنان بیش از حد فراهم میشه که دل آدمو پس میزنه و دیگه از انجام اون یا داشتن اون لذتی نمی بره
- سیراب
- دلزده
• Indifferent
• Unconcerned
• When one's taste and interest get dulled by over indulgence and they can no longer enjoy things that appeal to most people
...
[مشاهده متن کامل]

Europeans on the whole seem much more blase about protests and need to stop them

سیر؛ اشباع شده
دلزده
بی تفاوت

بپرس