blacksmith

/ˈblækˌsmɪθ//ˈblæksmɪθ/

معنی: نعلبند، اهنگر
معانی دیگر: آهنگر، نعل ساز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who makes, fits, and repairs horseshoes.
مترادف: farrier

- He brought his horse to the blacksmith to have one of its shoes repaired.
[ترجمه فرزاد زارع] او اسبش را نزد آهنگر برد، تا یکی از نعل هایش را تعمیر کند. ( بازسازی کند، درست کند ) هر چیزی که در جمله بندی صحیح و مناسب باشد ان جمله ترجمه درستی دارد همانگونه که در به کار بردن جملات سایر زبان ها نیز ساختار استفاده کلمات و دستور زبانش صحیح به کار گرفته شود. پس بیایید در ترجمه جملات برای همدیگر بکوشیم تا معانی کاربردی تر را به همدیگر یاد بدهیم سپاس از همراهان و گروه عزیز و خردمند سایت آبادیس.
|
[ترجمه امین] او اسبش را نزد آهنگر آورد تا یکی از نعل هایش را تعمیر کند.
|
[ترجمه گوگل] اسبش را نزد آهنگر آورد تا یکی از کفش هایش را تعمیر کند
[ترجمه ترگمان] اسبش را به آهنگر آورد تا یکی از shoes را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who forges and shapes iron, using a hammer and anvil.

- The blacksmith heated the metal until it glowed red and then began to pound it with his hammer until it began to take on the shape he wanted.
[ترجمه گوگل] آهنگر فلز را آنقدر حرارت داد که قرمز درخشید و سپس با چکش شروع به کوبیدن آن کرد تا شکلی که او می خواست به خود بگیرد
[ترجمه ترگمان] آهنگر با چکش آن را گرم کرد تا اینکه سرخ شد و بعد با چکش آن را گرم کرد تا آن که آن را به شکلی که می خواست بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a blacksmith was shoeing a horse
یک آهنگر داشت اسبی را نعل می کرد.

2. The blacksmith pounded an iron sheet out to a wash-basin.
[ترجمه گوگل]آهنگر یک ورقه آهنی را به یک ظرفشویی کوبید
[ترجمه ترگمان]آهنگر یک ملحفه آهنی را به دست شویی کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The blacksmith shaped a horseshoe on his anvil.
[ترجمه گوگل]آهنگر روی سندان خود نعل اسبی شکل داد
[ترجمه ترگمان]آهنگری یک نعل بر سندان خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The princess wanted to marry a blacksmith.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم می خواست با آهنگری ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم می خواست با یک آهنگر ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The blacksmith is forging the horseshoe.
[ترجمه گوگل]آهنگر در حال جعل نعل اسب است
[ترجمه ترگمان]آهنگر دست به نعل اسب می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The blacksmith picked a lock with a pin.
[ترجمه گوگل]آهنگر قفلی با سنجاق برداشت
[ترجمه ترگمان]آهنگر یک قفل با یک سنجاق انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His son was indentured to the local blacksmith.
[ترجمه گوگل]پسرش به آهنگر محلی سپرده شد
[ترجمه ترگمان]پسرش با indentured به آهنگر محلی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The blacksmith forged a bar of iron into a hook.
[ترجمه گوگل]آهنگر یک میله آهن را در قلاب فرو کرد
[ترجمه ترگمان]آهنگر میله آهنی را به قلاب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The horses were sent to the blacksmith to be shod.
[ترجمه گوگل]اسب ها را نزد آهنگر فرستادند تا نعل بروند
[ترجمه ترگمان]اسب ها را به آهنگر فرستاده بودند تا کفش نعل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The blacksmith is hammering the red - hot metal.
[ترجمه گوگل]آهنگر فلز داغ قرمز را چکش می کند
[ترجمه ترگمان]آهنگر از فلز گداخته در حال افتادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The old man is a blacksmith.
[ترجمه گوگل]پیرمرد آهنگر است
[ترجمه ترگمان]این پیرمرد آهنگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As special jobs arose the blacksmith would work with an assistant to complete them.
[ترجمه گوگل]با ایجاد مشاغل خاص، آهنگر برای تکمیل آنها با یک دستیار همکاری می کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان شغل های خاص، آهنگر با یک دستیار برای تکمیل کردن آن ها کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sanson had to employ assistants and carters, a blacksmith, a cook and servants.
[ترجمه گوگل]سانسون مجبور شد دستیاران و گاری ها، آهنگر، آشپز و خدمتکاران را استخدام کند
[ترجمه ترگمان]Sanson باید شاگردها و گاریچی ها، آهنگری، یک آشپز و خدمتکار استخدام می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The carpenter and blacksmith hurriedly fashion a new one, and Ahab has a new harpoon fashioned from the finest iron.
[ترجمه گوگل]نجار و آهنگر با عجله زوزه جدیدی می سازند و آخاب زوبین جدیدی دارد که از مرغوب ترین آهن ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]نجار و آهنگر با شتاب لباس تازه ای به تن می کنند و اهب یک زوبین انداز جدید از بهترین آهن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Suppose a blacksmith does develop big muscles.
[ترجمه گوگل]فرض کنید آهنگر ماهیچه های بزرگی را رشد می دهد
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که یک آهنگر ماهیچه های بزرگ را رشد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نعلبند (اسم)
blacksmith, farrier

اهنگر (اسم)
blacksmith, smithy, ironsmith

تخصصی

[مهندسی گاز] آهنگر

انگلیسی به انگلیسی

• person who works with iron, person who makes horseshoes
a blacksmith is someone whose job is making things out of metal, such as horseshoes or farm tools.

پیشنهاد کاربران

بپرس