حرف اضافه ( preposition )
• (1) تعریف: past the far side of; farther on than; later than.
- The settlers' destination was beyond the mountains.
[ترجمه Aydin Jz] مقصد مهاجران آن سوی کوه ها بود|
[ترجمه گوگل] مقصد شهرک نشینان آن سوی کوه ها بود[ترجمه ترگمان] مقصد مهاجران فراتر از کوه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The post office is two blocks beyond the library if you keep walking straight.
[ترجمه اذر پناهی] اگه همینطوری مستقیم بری اداره پست دو بلوک اون طرف تر از کتابخانه هست|
[ترجمه گوگل] اگر مستقیم راه بروید، اداره پست دو بلوک فراتر از کتابخانه است[ترجمه ترگمان] اگر شما به طور مستقیم راه بروید، اداره پست دو بلوک از کتابخانه فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It's now beyond the time that we expected him to arrive.
[ترجمه نسترن] از زمانی که انتظار داشتیم برسد گذشته است|
[ترجمه گوگل] اکنون فراتر از زمانی است که انتظار داشتیم او بیاید[ترجمه ترگمان] الان فراتر از زمانی است که انتظارش را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: outside the limits or reach of.
• متضاد: within
• مشابه: outside
• متضاد: within
• مشابه: outside
- We need a new roof, but it's beyond our means.
[ترجمه Aydin Jz] ما به سقف جدیدی نیاز داریم اما این بالاتر از امکانات ( توانایی ) ما هست|
[ترجمه گوگل] ما به یک سقف جدید نیاز داریم، اما این از توان ما خارج است[ترجمه ترگمان] ما به یک سقف جدید نیاز داریم، اما این فراتر از means
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He is an adult now and beyond his parents' control.
[ترجمه گوگل] او اکنون بالغ است و خارج از کنترل والدینش است
[ترجمه ترگمان] او یک فرد بالغ است و از کنترل پدر و مادرش فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او یک فرد بالغ است و از کنترل پدر و مادرش فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She grabbed for the rope, but it was beyond her reach.
[ترجمه A] او طناب را گرفت، اما از دسترس او خارج شد|
[ترجمه گوگل] طناب را گرفت، اما از دسترس او خارج بود[ترجمه ترگمان] او طناب را گرفت، اما از دسترس او فراتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in greater degree than.
- We believed he was wise beyond all others.
[ترجمه گوگل] ما معتقد بودیم که او فراتر از دیگران عاقل است
[ترجمه ترگمان] ما فکر می کردیم که اون عقلش رو از دست همه کس دیگه ای می رسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما فکر می کردیم که اون عقلش رو از دست همه کس دیگه ای می رسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They succeeded beyond all their dreams.
[ترجمه سمن] آنها به جایگاهی فراتر از رویاهاشون دست پیدا کردند.|
[ترجمه Leyla] موفقیت آنها فراتر از رویاهایشان بود.|
[ترجمه گوگل] آنها فراتر از تمام رویاهای خود موفق شدند[ترجمه ترگمان] آن ها موفق شدند از همه dreams فراتر بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: further on, along, or away.
- There was nowhere to sit by the fountain, so they walked a bit beyond.
[ترجمه گوگل] جایی برای نشستن در کنار چشمه وجود نداشت، بنابراین آنها کمی فراتر رفتند
[ترجمه ترگمان] هیچ جایی برای نشستن کنار فواره نبود، بنابراین کمی فراتر رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هیچ جایی برای نشستن کنار فواره نبود، بنابراین کمی فراتر رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: that which is at a great distance in space or time.
- Countless galaxies exist in the beyond.
[ترجمه گوگل] کهکشان های بی شماری در ماوراء وجود دارند
[ترجمه ترگمان] کهکشان ها و کهکشان های بی شمار در آن سوی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کهکشان ها و کهکشان های بی شمار در آن سوی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the afterlife; hereafter.