• : تعریف: past tense and a past participle of beget.
جمله های نمونه
1. Money begets (or breeds or gets) money.
[ترجمه گوگل]پول پول می آورد (یا تولید می کند یا می گیرد) [ترجمه ترگمان]پول باعث تولید (یا تولید)پول می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Health and cheerfulness mutually beget each other.
[ترجمه گوگل]سلامتی و نشاط متقابل یکدیگر را به وجود می آورند [ترجمه ترگمان]سلامتی و نشاط هر دو به هم می رسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A lie begets a lie till they come to generation.
[ترجمه گوگل]دروغ، دروغ می آفریند تا به نسل بیایند [ترجمه ترگمان]دروغ باعث بروز دروغ می شود تا اینکه به نسل می رسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A lie begets a lie till they come to generations.
[ترجمه گوگل]دروغ یک دروغ می آفریند تا اینکه نسل به نسل می آیند [ترجمه ترگمان]دروغ آنقدر دروغ می گوید تا به نسل های بعد برسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Flattery brings friends, but the truth begets enmity.
[ترجمه گوگل]چاپلوسی دوستان می آورد، اما حقیقت دشمنی می آورد [ترجمه ترگمان]Flattery دوستان را به ارمغان می آورد، اما حقیقت دشمنی را به وجود می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]اژدهاها اژدها میآورند، ققنوسها ققنوس میآورند [ترجمه ترگمان]جلز ولز کنان می گوید: اژدها اژدها را به شکل اژدها در می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We have to make people realize that violence only begets more violence.
[ترجمه گوگل]ما باید به مردم بفهمانیم که خشونت فقط باعث ایجاد خشونت بیشتر می شود [ترجمه ترگمان]ما باید مردم را وادار به درک این مساله کنیم که خشونت فقط باعث خشونت بیشتر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Poverty begets hunger, and hunger begets crime.
[ترجمه گوگل]فقر باعث گرسنگی می شود و گرسنگی باعث جنایت [ترجمه ترگمان]فقر باعث بروز گرسنگی می شود و گرسنگی باعث بروز جرم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Forests beget trees; we know that.
[ترجمه گوگل]جنگل ها درخت می زایید ما آن را میدانیم [ترجمه ترگمان]جنگل ها، درختان را می سازند، ما این را می دانیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید