beforetime


(قدیمی) قبلا، پیشتر، سابق بر این

جمله های نمونه

1. Beforetime, I always feel it's a waste of time, But now I realise that I was wrong! ! ! Such life is very aboundant! ! !
[ترجمه گوگل]قبلا همیشه احساس میکردم وقت تلف کردنه ولی الان فهمیدم اشتباه کردم! ! ! چنین زندگی بسیار فراوان است! ! !
[ترجمه ترگمان]من همیشه احساس می کنم وقت تلف کردن است، اما حالا می فهمم که اشتباه می کردم! !! !! !! !! ! چه زندگی خوبی است! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beforetime the state of having nothing is the first style. When we have abundant things, it becomes the second one.
[ترجمه گوگل]قبل از زمان، حالت نداشتن چیزی سبک اول است وقتی چیزهای فراوان داشته باشیم تبدیل به دومی می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر من هیچ چیز اولین سبک زندگی نیست وقتی چیزهای فراوان داریم، دوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beforetime, I always feel it's a waste of time, But now I realise that I was wrong! ! !
[ترجمه گوگل]قبلا همیشه احساس میکردم وقت تلف کردنه ولی الان فهمیدم اشتباه کردم! ! !
[ترجمه ترگمان]من همیشه احساس می کنم وقت تلف کردن است، اما حالا می فهمم که اشتباه می کردم! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I need peace and to return to the beforetime.
[ترجمه گوگل]من به آرامش و بازگشت به زمان قبل نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]من به صلح و آرامش نیاز دارم تا به the برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beforetime, there was not anything be deep impression except coal when you mentioned Shanxi.
[ترجمه گوگل]پیش از این، وقتی از شانشی نام بردید، چیزی جز زغال سنگ تأثیر عمیقی نداشت
[ترجمه ترگمان]beforetime، وقتی به shanxi اشاره کردی هیچ اثر عمیقی در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: Beforetime, many studies indicated that long-term mental stress inhibited the immune function of organism.
[ترجمه گوگل]هدف: پیش از این، بسیاری از مطالعات نشان داده اند که استرس روانی طولانی مدت عملکرد ایمنی بدن را مهار می کند
[ترجمه ترگمان]هدف: beforetime، مطالعات بسیاری نشان داد که استرس ذهنی بلند مدت عملکرد سیستم ایمنی را مهار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I always quarter - deck with sundry web beforetime, I stared at screen for vanity - misty eye.
[ترجمه گوگل]من همیشه یک ربع با شبکه های مختلف قبل از زمان، به صفحه نمایش برای غرور خیره شدم - چشم مه آلود
[ترجمه ترگمان]من همیشه روی عرشه قدم می زدم و با web مختلف به صفحه زل می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now I had not been beforetime sad in his presence.
[ترجمه گوگل]حالا قبلاً از حضور او ناراحت نشده بودم
[ترجمه ترگمان]اکنون در حضور او چندان ناراحت نشده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And if the avenger of blood pursue after him, then they shall not deliver the slayer up into his hand; because he smote his neighbour unwittingly, and hated him not beforetime.
[ترجمه گوگل]و اگر انتقام‌گیرنده خون او را تعقیب کند، قاتل را به دست او تسلیم نخواهند کرد زیرا او ناخواسته همسایه خود را زد و از قبل از او متنفر نبود
[ترجمه ترگمان]و اگر avenger به دنبال او روان شوند، قاتل را به دست او نخواهند داد، زیرا بی آن که خود بداند، از او نفرت داشت و از او بدش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are high mountains, complex landforms and limited traffic conditions in Yunnan. Beforetime, the horse caravan is the most convenient and most economical transportation.
[ترجمه گوگل]در یوننان کوه‌های بلند، شکل‌های زمین پیچیده و شرایط ترافیکی محدود وجود دارد قبل از زمان، کاروان اسب راحت ترین و مقرون به صرفه ترین حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]کوه های بلند، لند فرم های پیچیده و شرایط ترافیکی محدودی در Yunnan وجود دارد beforetime، کاروان اسب مناسب ترین و most حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• previously; prior to; beforehand; in advance

پیشنهاد کاربران

بپرس