1. our democracy rests on the bedrock of justice
دموکراسی ما بر عدالت استوار است.
2. The poor suburbs traditionally formed the bedrock of the party's support.
[ترجمه گوگل]حومه های فقیر به طور سنتی بستر حمایت از حزب را تشکیل می دادند
[ترجمه ترگمان]حومه های فقیر به طور سنتی بس تر حمایت این حزب را تشکیل داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Marriage and children are the bedrock of family life.
[ترجمه گوگل]ازدواج و فرزندان بستر زندگی خانوادگی است
[ترجمه ترگمان]ازدواج و کودکان سنگ بس تر زندگی خانوادگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some people believe that the family is the bedrock of society.
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند خانواده بستر جامعه است
[ترجمه ترگمان]برخی افراد معتقدند که خانواده سنگ بس تر جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mutual trust is the bedrock of a relationship.
[ترجمه گوگل]اعتماد متقابل پایه و اساس یک رابطه است
[ترجمه ترگمان]اعتماد متقابل اساس رابطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Honesty is the bedrock of any healthy relationship.
[ترجمه گوگل]صداقت بستر هر رابطه سالم است
[ترجمه ترگمان]صداقت سنگ بس تر هر گونه رابطه سالم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But this group are the bedrock of the institution - and as such should figure prominently in our prayers.
[ترجمه گوگل]اما این گروه بستر این مؤسسه هستند - و به همین دلیل باید در دعاهای ما نقش برجسته ای داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اما این گروه سنگ بس تر موسسه است - و همانطور که باید در prayers به طور برجسته شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Does the bedrock constitutional principle of equal protection for all require affirmative action, merely allow it, or even prohibit it?
[ترجمه گوگل]آیا اصل اساسی قانون اساسی مبنی بر حمایت یکسان از همه مستلزم اقدام مثبت، صرفاً اجازه یا حتی ممنوعیت آن است؟
[ترجمه ترگمان]آیا اصل اساسی اساسی برای حمایت برابر برای همه نیاز به اقدام ایجابی، صرفا به آن اجازه می دهد، یا حتی آن را ممنوع می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The concepts inherent in this right are the bedrock upon which the principles of self-determination and individual autonomy are based.
[ترجمه گوگل]مفاهیم ذاتی این حق، بستری است که اصول تعیین سرنوشت و خودمختاری فردی بر آن استوار است
[ترجمه ترگمان]مفاهیم ذاتی در این حق اساسی هستند که بر مبنای آن اصول خودمختاری و استقلال فردی بر پایه آن استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They form the bedrock of the Association's existence.
[ترجمه گوگل]آنها بستر وجودی انجمن را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها بس تر وجود انجمن را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tales of disappointment form the bedrock of Sage's story.
[ترجمه گوگل]داستان های ناامیدی بستر داستان سیج را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]داستان ناامیدی سنگ بس تر داستان Sage را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And underlying all is the bedrock agreement on the goal and on the importance of that goal.
[ترجمه گوگل]و زیربنای همه چیز، توافق سنگ بنای هدف و اهمیت آن هدف است
[ترجمه ترگمان]و اساس همه اینها، توافق اصلی در مورد هدف و بر اهمیت این هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The issue is that these misperceptions form the bedrock of development decisionmaking.
[ترجمه گوگل]مسئله این است که این برداشت های نادرست بستر تصمیم گیری توسعه را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]مساله این است که این برداشت های نادرست، سنگ بس تر تصمیم گیری توسعه را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. An emphasis on oral history remains the bedrock of the plan for which 1 argue in this book.
[ترجمه گوگل]تأکید بر تاریخ شفاهی اساس طرحی است که 1 در این کتاب برای آن استدلال میکند
[ترجمه ترگمان]تاکید بر تاریخ شفاهی، بس تر اصلی طرحی است که در آن ۱ در این کتاب بحث می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They form the bedrock of our economic planet.
[ترجمه گوگل]آنها بستر سیاره اقتصادی ما را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها بس تر سیاره اقتصادی ما را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید