bear testimony to

جمله های نمونه

1. This increase in imports bears testimony to the successes of industry.
[ترجمه گوگل]این افزایش واردات گواه موفقیت های صنعت است
[ترجمه ترگمان]این افزایش در واردات گواهی بر موفقیت صنعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His thick, swollen fingers bore testimony to a lifetime of toil.
[ترجمه گوگل]انگشتان ضخیم و متورم او گواه یک عمر زحمت بود
[ترجمه ترگمان]انگشت های کلفت و بادکرده او شهادت یک عمر زحمت را به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was called in to bear testimony to what the police officer said.
[ترجمه گوگل]او برای شهادت در مورد آنچه افسر پلیس گفت فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]او را احضار کردند تا شهادت دهد که افسر پلیس چه گفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The iron bridge bears testimony to the skills developed in that era.
[ترجمه گوگل]پل آهنی گواهی بر مهارت های توسعه یافته در آن دوران است
[ترجمه ترگمان]پل اهنی گواهی مهارت های توسعه داده شده در آن دوران را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As lesbians we bear testimony to this resistance to socialisation.
[ترجمه گوگل]ما به عنوان لزبین ها بر این مقاومت در برابر اجتماعی شدن شهادت می دهیم
[ترجمه ترگمان]همان طور که لزبین ها شهادت این مقاومت را در برابر جامعه گرایی تحمل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Among Darwin's papers at Cambridge University Library there is an extraordinary sheet of paper that bears testimony to this historical visit.
[ترجمه گوگل]در میان مقالات داروین در کتابخانه دانشگاه کمبریج، یک برگه کاغذ فوق العاده وجود دارد که گواهی بر این بازدید تاریخی است
[ترجمه ترگمان]در میان مقالات داروین در کتابخانه دانشگاه کمبریج، یک ورق کاغذ فوق العاده ای وجود دارد که گواهی بر این دیدار تاریخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All these seem to bear testimony to the strong global demand and enthusiasm for Chinese learning. The worldwide zeal for Chinese culture rose far beyond his expectation.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همه اینها شاهد تقاضای قوی جهانی و اشتیاق برای یادگیری چینی باشد اشتیاق جهانی به فرهنگ چینی بسیار فراتر از انتظار او بود
[ترجمه ترگمان]همه اینها به نظر می رسد که گواهی بر تقاضای جهانی قوی و اشتیاق برای یادگیری چینی دارند شور و اشتیاق جهانی برای فرهنگ چین بسیار فراتر از انتظار او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several of his friends came forward to bear testimony to his character.
[ترجمه گوگل]چند تن از دوستانش آمدند تا به شخصیت او شهادت دهند
[ترجمه ترگمان]چند تن از دوستانش برای شهادت دادن به شخصیت او آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can bear testimony to his good character.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شخصیت خوب او شهادت بدهم
[ترجمه ترگمان]من میتونم شهادت بدم که شخصیت خوبش چیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Built over carefully chiseled stone blocks, the ruins bear testimony to the intricate engineering skills of the Incas.
[ترجمه گوگل]این ویرانه‌ها که بر روی بلوک‌های سنگی با دقت تراشیده شده ساخته شده‌اند، گواهی بر مهارت‌های مهندسی پیچیده اینکاها است
[ترجمه ترگمان]این خرابه بر روی بلوک های سنگی با دقت حکاکی شده، گواهی بر مهارت های پیچیده مهندسی \"اینکاها\" دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The figures bear testimony to the importance of these firms to the world's economy.
[ترجمه گوگل]ارقام گواه بر اهمیت این شرکت ها برای اقتصاد جهان است
[ترجمه ترگمان]این ارقام گواه بر اهمیت این شرکت ها در اقتصاد جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Punta Banda's ghostly streets, vacant houses and shuttered hotel bear testimony to dreams gone sour.
[ترجمه گوگل]خیابان‌های شبح‌آلود پونتا باندا، خانه‌های خالی و هتل دربسته، گواهی بر رویاهای ترش‌شده‌اند
[ترجمه ترگمان]Punta با ندا، خانه های خالی، خانه های خالی و با کرکره های بسته دیگر، به خواب رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Xining-Lhasa railroad, the Three Gorges Dam and countless other projects bear testimony to Chinese industry and vision.
[ترجمه گوگل]راه آهن Xining-Lhasa، سد Three Gorges و پروژه های بی شمار دیگر گواهی بر صنعت و چشم انداز چین است
[ترجمه ترگمان]سد Xining - لهاسا، سد سه دره و چندین پروژه دیگر گواه بر صنعت و چشم انداز چین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their honourable acts of courageously fighting the enemies to defend their motherland bear testimony to their mission of "fulfilling women's responsibility of protecting the country".
[ترجمه گوگل]اقدامات شرافتمندانه آنها در مبارزه شجاعانه با دشمنان برای دفاع از میهن خود گواهی بر مأموریت آنها در "ایفای مسئولیت زنان در حفاظت از کشور" است
[ترجمه ترگمان]اقدام شرافتمندانه آن ها برای مبارزه با دشمنان برای دفاع از سرزمین مادری، گواهی بر ماموریت آن ها برای \"انجام وظایف زنان برای حفاظت از کشور\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tell one's knowledge on -, give information on -

پیشنهاد کاربران

چیزی یا کسی گواه بر چیزی بودن
مثال:
The improved condition of economy of our country bears testimony to the successful labors of the goverment.
ترجمه: وضعیت بهبودیافته ی اقتصاد کشورمان، گواهی است بر تلاش های موفقیت آمیز دولت.

بپرس