be on a diet

جمله های نمونه

1. The patient is on a diet.
[ترجمه گوگل]بیمار رژیم دارد
[ترجمه ترگمان]بیمار در رژیم غذایی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lyn always seems to be on a diet.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد لین همیشه رژیم دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که لین یک رژیم غذایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've been on a diet for two weeks now, and it's purgatory!
[ترجمه گوگل]من الان دو هفته است که رژیم گرفته ام و برزخ است!
[ترجمه ترگمان]الان دو هفته است که رژیم گرفته ام و این برزخ است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has been on a diet for as long as any of his friends can remember.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که هر یک از دوستانش به یاد دارند رژیم گرفته است
[ترجمه ترگمان]او تا زمانی که هیچ یک از دوستانش به خاطر داشته باشند، رژیم غذایی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People who are on a diet mustn't have chocolate.
[ترجمه گوگل]افرادی که رژیم دارند نباید شکلات بخورند
[ترجمه ترگمان]مردمی که رژیم دارند نباید شکلات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have you been on a diet? You've lost a lot of weight.
[ترجمه گوگل]آیا رژیم گرفته اید؟ شما وزن زیادی از دست داده اید
[ترجمه ترگمان]رژیم گرفتی؟ وزن زیادی از دست دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Q My teenage daughter is on a diet.
[ترجمه گوگل]س دختر نوجوان من رژیم دارد
[ترجمه ترگمان]سوال: دختر نوجوان من رژیم غذایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One may doubt whether modern farming has any useful purpose nowadays when everybody is on a diet.
[ترجمه گوگل]ممکن است کسی شک کند که آیا امروزه که همه در رژیم غذایی هستند، کشاورزی مدرن هدف مفیدی دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]انسان ممکن است در این مورد شک کند که آیا کشاورزی مدرن امروزه، زمانی که همه مشغول رژیم غذایی هستند، مفید است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Five patients were on a diet devoid of gliadin and they were hence eliminated from the analysis.
[ترجمه گوگل]پنج بیمار در رژیم غذایی فاقد گلیادین بودند و از این رو از تجزیه و تحلیل حذف شدند
[ترجمه ترگمان]پنج بیمار در رژیم غذایی عاری از gliadin بودند و از این رو از آنالیز حذف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was to be on a diet one minute before.
[ترجمه گوگل]قرار بود یک دقیقه قبل رژیم بگیرم
[ترجمه ترگمان] یه دقیقه قبل باید رژیم بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You should be on a diet; otherwise you will get fatter and fatter.
[ترجمه گوگل]شما باید رژیم داشته باشید؛ در غیر این صورت چاق تر و چاق تر می شوید
[ترجمه ترگمان]باید رژیم غذایی داشته باشید، در غیر این صورت شما چاق تر و چاق تر می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its advantage depends on need not be on a diet, lotus leaf tea is drinkable after period of time, to alimental the hobby is met abiogenesis change, become do not love to eat a stodge .
[ترجمه گوگل]مزیت آن بستگی به عدم نیاز به رژیم غذایی دارد، چای برگ نیلوفر آبی پس از مدتی قابل نوشیدن است، برای تغذیه سرگرمی با تغییر زیست زایی مواجه می شود، تبدیل به خوردن یک استوج نمی شود
[ترجمه ترگمان]مزیت آن بستگی به نیاز به رژیم غذایی، چای برگ نیلوفر آبی بعد از دوره زمانی دارد، برای alimental سرگرمی با تغییر abiogenesis مواجه شده است، و دوست نداشته باشد که یک stodge بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mary prefers not to be on a diet.
[ترجمه گوگل]مریم ترجیح می دهد رژیم نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]مری ترجیح می دهد رژیم غذایی نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The doctor said that I should be on a diet.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت باید رژیم بگیرم
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که باید رژیم غذایی داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Linda always to be on a diet.
[ترجمه گوگل]لیندا همیشه رژیم داره
[ترجمه ترگمان]لیندا همیشه رژیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to diet, to limit oneself in food or drink so as to lose weight

پیشنهاد کاربران

رژیم داشتن، در رژیم بودن
✔️ خودداری کردن از خوردن برخی مواد غذایی معمولاً مضر برای سلامتی
✔️ رژیم غذایی خاصی ( در تغذیه خود ) داشتن/رعایت کردن
?Have you ever been on a diet
No, I haven’t been on a specific diet, but I try to maintain a healthy and balanced eating pattern

بپرس