معنی: چوب خیزران، خیزران، نی هندی، عصای خیزرانمعانی دیگر: (گیاه شناسی) نی، قمیش (از زیر تیره ی bambusoideae)، کربه، وابسته به نی یا خیزران، نی مانند، نی سان، ساخته شده از نی
• (1)تعریف: any of several tropical grasses that have hard, woody, hollow stems and grow to the height of a tree.
- Bamboo is the primary food of the giant panda.
[ترجمه 밤] بامبو غذای اصلی یک پاندای بزرگ است
|
[ترجمه سبحان] بامبو غذای اصلی پاندا غول پیکر است
|
[ترجمه گوگل] بامبو غذای اصلی پانداهای غول پیکر است [ترجمه ترگمان] بامبو غذای اولیه پاندا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the stems of such a plant, used as a building material for such things as houses and fences, and for a wide variety of products such as hats, furniture, musical instruments, and chopsticks.
- The garden was surrounded by a fence made of bamboo.
[ترجمه گوگل] اطراف باغ را حصاری از بامبو احاطه کرده بود [ترجمه ترگمان] باغ با پرچینی از بامبو پوشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Bamboo is a sort of hollow plant.
[ترجمه تارا] بامبو نوعی گیاه توخالی است
|
[ترجمه گوگل]بامبو نوعی گیاه توخالی است [ترجمه ترگمان]بامبو نوعی گیاه توخالی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This chair is made of bamboo.
[ترجمه M.n] این صندلی از بامبو ساخته شده است
|
[ترجمه Sehun 😍] این صندلی از چوب بامبو درست شده است
|
[ترجمه shiva_sisi] جنس این صندلــے از چوب بامبو است
|
[ترجمه مهدیار] این صندلی از چوب بامبو ساخته شده است.
|
[ترجمه علی] این صندلی از بامبو تولید شده
|
[ترجمه سکوت] این صندلی از بامبو درست شده است .
|
[ترجمه احمدرضاcr7] این صندلی از بامبود درست و ساخته شده است
|
[ترجمه ⚡سونیک⚡] این صندلی از بامبو درست شده
|
[ترجمه محمد علی دلسوز] این صندلی از چوب بامبو است
|
[ترجمه اسرا] این صندلی از بامبو ساخته شده
|
[ترجمه گوگل]این صندلی از چوب بامبو ساخته شده است [ترجمه ترگمان] این صندلی از بامبو درست شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The bamboo shoots in spring crop out after rain.
[ترجمه حمیدرضا] ساقه های بامبو در فصل بهار بعد از باران بهاری از خاک بیرون می ایند
|
[ترجمه گوگل]شاخه های بامبو در بهار پس از باران بیرون می آیند [ترجمه ترگمان]ساقه های بامبو بعد از باران در فصل بهار به بیرون پرتاب می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bamboo produces an annual crop of cane.
[ترجمه گوگل]بامبو یک محصول سالانه نیشکر تولید می کند [ترجمه ترگمان]بامبو، محصول سالیانه نیشکر تولید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The bamboo stick warped in water.
[ترجمه ***٫٫()=۰] چوب بامبو در آب کج میشود
|
[ترجمه گوگل]چوب بامبو در آب پیچ خورده است [ترجمه ترگمان]چوب بامبو در آب تاب می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He staked his tomato vines with bamboo.
[ترجمه گوگل]انگورهای گوجه‌فرنگی‌اش را با بامبو می‌چسباند [ترجمه ترگمان]He را با بامبو به بازی گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bamboo is a very vigorous grower.
[ترجمه گوگل]بامبو یک پرورش دهنده بسیار قوی است [ترجمه ترگمان]بامبو یک گیاه بسیار قوی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Each bamboo house was surrounded by a thriving orchard.
[ترجمه گوگل]هر خانه بامبو توسط یک باغ پررونق احاطه شده بود [ترجمه ترگمان]هر خانه بامبو توسط یک باغ میوه پر پیچ وخم احاطه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The panda's natural habitat is the bamboo forest.
[ترجمه گوگل]زیستگاه طبیعی پاندا جنگل بامبو است [ترجمه ترگمان]زیستگاه طبیعی پاندا جنگل بامبو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Use bamboo canes to support tomato plants.
[ترجمه گوگل]از عصای بامبو برای حمایت از گیاهان گوجه فرنگی استفاده کنید [ترجمه ترگمان]از canes بامبو برای حمایت از گیاهان گوجه فرنگی استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The bamboo shoots are pushing through after the spring rain.
[ترجمه گوگل]شاخه های بامبو پس از باران بهاری در حال هجوم هستند [ترجمه ترگمان]جوانه های بامبو بعد از باران بهاری در حال هل دادن هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]یک میله بامبو به من بده [ترجمه ترگمان] یه چوب بامبو بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She sometimes uses a bamboo as a stick.
[ترجمه گوگل]او گاهی از بامبو به عنوان چوب استفاده می کند [ترجمه ترگمان]گاهی اوقات او از بامبو به عنوان عصا استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چوب خیزران (اسم)
bamboo, ferule
خیزران (اسم)
bamboo, rattan
نی هندی (اسم)
bamboo
عصای خیزران (اسم)
bamboo
انگلیسی به انگلیسی
• tall tropical grass having a hollow woody stem; stem of the bamboo plant (used to make furniture and as a building material) bamboo is a tall tropical plant with hard hollow stems. the young shoots of the plant can be eaten, and the stems are used to make furniture and fences.
پیشنهاد کاربران
Bamboo is a tall plant of the grass family کتاب reach 2
به معنی همان بامبو هست که دراز هست و در دسته ی گیاهان قرار دارد. معنی انگلیسیش هم:a tall planet of the grass family اگه دوست داشتید منو لایک کنید. ممنون🙃
به معنی چوب خیزران، بامبو مثال: The panda is eating bamboo معنی: پاندا در حال خوردن بامبو است
نوعی چوب که غذای پاندا است
غذای پاندا
گیاهی از راسته گندم سانان که میتواند تا 40 متر رشد کند گیاهی گرمسیری در ساختمان سازی کاربرد دارد و جنگل های آن در چین وجود دارد
