balminess

/ˈbɑːminəs//ˈbɑːminəs/

حالت مرهمی، خوشبویی

جمله های نمونه

1. The warm damp balminess of spring encompassed her sweetly with the moist smells of new-ploughed earth and all the fresh green things pushing up to the air.
[ترجمه گوگل]رطوبت گرم و مرطوب بهار او را با بوی مرطوب زمین تازه شخم زده و همه چیزهای سبز تازه که به هوا بالا می رفتند او را احاطه کرد
[ترجمه ترگمان]مرطوب و مرطوب بهار، او را با بوی مرطوب زمین شخم خورده و چیزهای سبز تازه در هوا می پراکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The day's heat faded into balminess.
[ترجمه گوگل]گرمای روز به حالت ملایمی محو شد
[ترجمه ترگمان]گرمای هوا به حالت balminess درامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The warm damp balminess of spring encompassed her sweetly with the moist smells of new-plowed earth and all the fresh green things pushing up to the air.
[ترجمه گوگل]رطوبت گرم و مرطوب بهار او را با بوی مرطوب زمین تازه شخم زده و همه چیزهای سبز تازه ای که به هوا می راندند، او را در بر گرفته بود
[ترجمه ترگمان]مرطوب و مرطوب بهار، او را با بوی مرطوب زمین شخم زده و همه چیزهای سبز تازه در هوا می پراکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her songs is the the gorgeous flowers full blooming, that emits inviting balminess !
[ترجمه گوگل]آهنگ های او همان گل های پر شکوفه است که آرامشی دلپذیر از خود ساطع می کنند!
[ترجمه ترگمان]آهنگ او گل های زیبایی است که پر از شکوفه است، که balminess را منتشر می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The day cheered me by the loveliness of its sunshine and the balminess of the air.
[ترجمه گوگل]روز با زیبایی آفتابش و ملایمت هوا مرا شاد کرد
[ترجمه ترگمان]آن روز از زیبایی نور خورشید و هوای گرم هوا مرا شاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The shadows were falling thicker now, the last greenish tinge had left the sky and a slight chill was displacing the balminess of spring.
[ترجمه گوگل]سایه‌ها اکنون غلیظ‌تر می‌شدند، آخرین رنگ مایل به سبز آسمان را ترک کرده بود و سرمای خفیف، آرامش بهار را جابجا می‌کرد
[ترجمه ترگمان]اکنون سایه ها تیره تر بودند، آخرین رنگ سبز رنگ آسمان را ترک کرده بود و سرمای خفیف بهاری را فراگرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. tinge had left the sky and a slight chill was displacing the balminess of spring.
[ترجمه گوگل]ته رنگ آسمان را ترک کرده بود و سرمای خفیف حال و هوای بهار را جابجا کرده بود
[ترجمه ترگمان]آسمان را ترک کرده و سردی و سردی بهار را فراگرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One winter, I got a Greeting Year Orchid from my friend and put it on the table, at once, the room is full of balminess.
[ترجمه گوگل]یک زمستان از دوستم یک ارکیده تبریک سال گرفتم و روی میز گذاشتم، یک دفعه اتاق پر از آرامش است
[ترجمه ترگمان]یک زمستان، آن ارکیده را از دوستم اوردم و آن را روی میز گذاشتم، فورا، اتاق پر از balminess
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mildness, pleasantness; sweet smell

پیشنهاد کاربران

بپرس