balm

/ˈbɑːm//bɑːm/

معنی: خوشبویی، مرهم، بلسان، مومیایی کردن
معانی دیگر: هر چیز خوشایند یا شفابخش، بلسان (نوعی صمغ که از گیاهان جنس commiphora و خانواده ی bursera به دست می آید و در عطر سازی و دارو سازی کاربرد دارد)، مرهم خوشبو، بوی خوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a soothing, healing ointment, often fragrant.
مشابه: ointment, remedy

- Rub the balm gently into the skin.
[ترجمه گلی افجه ] پماد را به آرامی روی پوست بمالید
|
[ترجمه گوگل] مومیایی را به آرامی روی پوست بمالید
[ترجمه ترگمان] مرهم را به آرامی روی پوست بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the oily resin, exuded by various trees and shrubs, from which such an ointment is made.

(3) تعریف: any soothing, healing, restorative influence.

- Her kind words were balm to his tortured soul.
[ترجمه گلی افجه ] حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار دیده اش بود
|
[ترجمه گوگل] سخنان محبت آمیز او مرهم روح شکنجه شده او بود
[ترجمه ترگمان] سخنان مهرآمیز او مرهمی بود بر روح tortured
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: any of various aromatic plants, such as lemon balm.
مشابه: aromatic

جمله های نمونه

1. abraham's balm
(گیاه شناسی) پنج انگشت (vitexagnus castus)

2. prayer was balm to her spirit
دعا مرهم روح او بود.

3. The new skin balm was welcome by middle - aged women.
[ترجمه گوگل]مومیایی پوست جدید مورد استقبال زنان میانسال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مرهم جدید پوست از سوی زنان میانسال مورد استقبال قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The place is balm to the soul.
[ترجمه گوگل]مکان مرهم روح است
[ترجمه ترگمان]این مکان مرهمی بر روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gentle music was a balm to his spirit.
[ترجمه گوگل]موسیقی ملایم مرهمی برای روح او بود
[ترجمه ترگمان]موسیقی ملایم، مرهمی بود بر روحش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Friendship is the finest balm in need.
[ترجمه گوگل]دوستی بهترین مرهم در نیاز است
[ترجمه ترگمان]دوستی بهترین مرهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A drive through the countryside is balm for a weary soul.
[ترجمه گوگل]رانندگی در حومه شهر مرهمی برای یک روح خسته است
[ترجمه ترگمان]سواری در حومه شهر مرهمی برای روح خسته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He used a skin balm after shaving.
[ترجمه گوگل]او بعد از اصلاح از مومیایی پوست استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از اصلاح، از یک مرهم روی پوست استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That shop is selling a new skin balm.
[ترجمه گوگل]آن مغازه یک مومیایی پوست جدید می فروشد
[ترجمه ترگمان]آن مغازه یک مرهم جدید پوست می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The performers were reassured by the balm of warm applause.
[ترجمه گوگل]نوازندگان با مرهم تشویق گرم اطمینان یافتند
[ترجمه ترگمان]تماشاگران از مرهم کف زدن گرم مطمئن شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There would be sulphur as well as balm.
[ترجمه گوگل]گوگرد و همچنین مومیایی وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]آنجا گوگرد هم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rhubarb with either mint or lemon balm makes a tart, savoury jelly to serve with lamb.
[ترجمه گوگل]ریواس با نعناع یا بادرنجبویه یک ژله ترش و مرزه درست می کند تا با گوشت بره سرو شود
[ترجمه ترگمان]Rhubarb با آن مرهم یا لیمو ترش و شیرینی است که با بره سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apply a lip moisturiser or lip balm about 20 minutes before you want to apply lipstick.
[ترجمه گوگل]حدود 20 دقیقه قبل از اینکه بخواهید رژ لب بزنید، یک مرطوب کننده لب یا بالم لب بزنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه رژلب خود را به کار ببرید، حدود ۲۰ دقیقه قبل از این که رژلب خود را اعمال کنید، از روی لب و یا مرهم لب خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The natural properties of Mint Balm help to hold moisture so you can achieve a firm hold without stiffness.
[ترجمه گوگل]خواص طبیعی مومیایی نعناع به حفظ رطوبت کمک می کند تا بتوانید بدون سفتی به حالت محکمی برسید
[ترجمه ترگمان]خواص طبیعی نعناع به حفظ رطوبت کمک می کند تا شما بتوانید بدون خشک شدن محکم به یک شرکت برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشبویی (اسم)
aroma, scent, balm, flavour, flavor

مرهم (اسم)
plaster, inunction, unction, balm, dressing, balsam, salve, ointment, copaiba, unguent, oil

بلسان (اسم)
balm, balsam

مومیایی کردن (فعل)
balm, balsam, embalm, mummify

تخصصی

[شیمی] 1- بلسان (نوعی صمغ که از گیاهان جنس Commiphora و خانواده ى bursera به دست می آید و در عطر سازى و دارو سازى کاربرددارد) 2- مرهم خوشبو، مرهم 3- هر چیز خوشایند یا شفابخش 4- بوى خوش 5- (گیاه شناسی ) انواع گیاهان خوشبوى خانواده ى نعنا (mint)
[زمین شناسی] صخره مقعر یا حفره صخره مقعر یا پرتگاه که باعث ایجاد پناهگاهی در زیر سنگهای رویی شده است؛ غار. ریشه این کلمه "سلتی" است.
[نساجی] صمغ

انگلیسی به انگلیسی

• ointment, lotion, cream; soothing medication
balm is a sweet-smelling oil that is obtained from some tropical trees. it is used to make ointments that heal wounds or lessen pain.
balm can also be used to refer to anything which is comforting or soothing.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Something soothing or healing 🧴
🔍 مترادف: Soothing
✅ مثال: The balm provided relief from the sunburn.
آرامبخش
تسکین دهنده
مرهم
مثال؛
I applied a balm to my sunburned skin to soothe the pain.
A person with chapped lips might say, “I need to find a good lip balm. ”
A skincare enthusiast might recommend, “This balm works wonders for dry patches on the face. ”
لانگمن دیکشنری : ( روغن ) بَلسان
Oily liquid used to lesson pain
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {بآم} می باشد ( حرف l سایلنت است )
something that has a soothing or restorative effect
relief
comfort
consolation
Healing
نوشدارو
مُسَکِن
مرهم
2.
a fragrant cream or liquid used to heal or soothe the skin
ointment
lotion
پماد
کرم نرم کننده پوست

مرهم
پماد
نرم کننده
لوسیون , کرم
شاداب کننده

بپرس