baldly


معنی: راست

جمله های نمونه

1. To put it baldly, I can't afford to take the risk.
[ترجمه گوگل]به عبارتی نمی توانم ریسک کنم
[ترجمه ترگمان]و با خشم می گویم: من نمی تونم ریسک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'You're lying,' he said baldly.
[ترجمه حسین ملیحی] او بی پرده و بی پروا گفت دروغ میگویی
|
[ترجمه گوگل]با کچلی گفت: دروغ می گویی
[ترجمه ترگمان]و با گستاخی گفت: دروغ می گویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'I'm not coming,' Rosa said baldly next morning at breakfast.
[ترجمه گوگل]رزا صبح روز بعد سر صبحانه با کچلی گفت: "من نمیام "
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد سر میز صبحانه، رو زا گفت: من نمی آیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Barley is much too astute to state this baldly, but it informs his every strategy as author.
[ترجمه گوگل]جو بسیار زیرک است که نمی تواند این را به صورت طاس بیان کند، اما همه استراتژی های او را به عنوان نویسنده نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]جو بیش از آن زیرک است که با این گستاخی دولت را اداره کند، اما هر استراتژی خود را به عنوان مولف به اطلاع می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's something baldly there about him which inclines me, like Kevin, to distrust anything he says.
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد او وجود دارد که باعث می شود من، مانند کوین، به هر چیزی که او می گوید بی اعتماد باشم
[ترجمه ترگمان]با گستاخی به من نگاه می کند که به من علاقه دارد، مثل کوین، برای عدم اعتماد به هر چیزی که می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How quickly he was able to lie, how baldly, quick and bald, and it lifted his spirit.
[ترجمه گوگل]چقدر سریع توانست دروغ بگوید، چه کچل، سریع و کچل، و این روحیه اش را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]چقدر سریع بود که می توانست دروغ بگوید: با گستاخی و کله تاس و روحش را بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Heather suggested baldly that Ms. Lane was mentally unstable.
[ترجمه گوگل]هدر با طاس اظهار داشت که خانم لین از نظر روانی ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]با گستاخی گفت که خانم لن از نظر ذهنی ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet he could forget his learning too, baldly enjoying the phenomena produced.
[ترجمه گوگل]با این حال، او می‌توانست آموخته‌های خود را نیز فراموش کند و از پدیده‌های تولید شده لذت برد
[ترجمه ترگمان]با این حال، یادگیری او را هم فراموش کرده و با گستاخی از پدیده های تولید شده لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And what they all display, rather too baldly though highly effectively, is the simple economic importance of the Ocean.
[ترجمه گوگل]و چیزی که همه آنها به نمایش می گذارند، اما بسیار کمرنگ، اما بسیار موثر، اهمیت اقتصادی ساده اقیانوس است
[ترجمه ترگمان]و آنچه همه نشان می دهند، به جای آن که بسیار موثر باشد، اهمیت اقتصادی ساده اقیانوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This book is, to put it baldly, an uneven work.
[ترجمه گوگل]این کتاب، به عبارتی کچل، اثری ناهموار است
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای این است که آن را با گستاخی و یک کار ناصاف بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To put it baldly, if you don't stop smoking you cannot be cured of the disease.
[ترجمه گوگل]به بیان کچلی، اگر سیگار را ترک نکنید، نمی توانید از این بیماری درمان شوید
[ترجمه ترگمان]اگر شما دست از سیگار کشیدن بردارید، نمی توانید بیماری را درمان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "The leaders are outdated," he stated baldly. "They don't relate to young people. ".
[ترجمه گوگل]او با کمال تعجب گفت: "رهبران منسوخ شده اند " "آنها با جوانان ارتباطی ندارند "
[ترجمه ترگمان]او با گستاخی گفت: \" رهبران قدیمی هستند و با جوانان ارتباط ندارند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are some sententious bits in the first three Earthsea books, but I don't think they stand out quite this baldly.
[ترجمه گوگل]در سه کتاب اول Earthsea، نکات حساسی وجود دارد، اما من فکر نمی‌کنم که آنها تا این حد برجسته باشند
[ترجمه ترگمان]در سه کتاب اول یک خرده پر وجود وجود دارد، اما به نظر من این قدر با گستاخی بیرون نمی آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He told me to lay off you, as you'd saved his life. 'she announced baldly.
[ترجمه گوگل]او به من گفت که تو را اخراج کنم، زیرا تو زندگی او را نجات دادی او با طاس اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]اون به من گفت که تو رو از مرگ نجات بدم، همونطور که تو جونش رو نجات دادی با گستاخی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راست (قید)
straight, directly, apeak, truly, baldly, truthfully

انگلیسی به انگلیسی

• frankly, candidly, openly

پیشنهاد کاربران

رک و راست، رک و پوست کنده.
بی باکانه، با بی پروایی، بی محابا

بپرس