backstop

/ˈbækˌstɑːp//ˈbækˌstɑːp/

معنی: طرفداری، مساعدت
معانی دیگر: پشتی کردن، تقویت کردن، پشتیبانی کردن، (ورزش - به ویژه بیس بال) دیوار بلند یا نرده ی پشت زمین (برای جلوگیری از فراروی توپ)، کمک، حامی، عقب دار، عقبدار پشتی کردن، پشتیبانی کردن tanks were ready to backstop the infantry تانکها آماده بودند که پیادهنظام را تقویت کنند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in sports, a structure, such as a fence or wall, used to keep a ball from going out of the playing area.

(2) تعریف: (informal) any backup mechanism or safeguard.

جمله های نمونه

1. tanks were ready to backstop the infantry
تانک ها آماده بودند که پیاده نظام را تقویت کنند.

2. The government agreed to backstop companies that invested in oil exploration.
[ترجمه میثم] دولت با پشتیبانی از شرکتهایی که در حوزه نفت سرمایه گزاری کرده اند، موافقت کرده است.
|
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرد که شرکت هایی را که در اکتشاف نفت سرمایه گذاری می کردند، متوقف کند
[ترجمه ترگمان]دولت با شرکت هایی که در اکتشاف نفت سرمایه گذاری کرده اند موافقت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In their opinion, such deficiencies clearly led to inadequate administrative back-stopping and faulty interpersonal relations.
[ترجمه گوگل]به نظر آنها، چنین کمبودهایی به وضوح منجر به عقب نشینی ناکافی اداری و روابط بین فردی معیوب شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، چنین کاستی به وضوح منجر به عدم توقف مدیریتی ناکافی و روابط بین فردی معیوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government recently introduced an insurance program to backstop money funds.
[ترجمه گوگل]دولت اخیراً یک برنامه بیمه را برای جلوگیری از وجوه پولی ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت به تازگی یک برنامه بیمه را برای کاهش بودجه مالی معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You are the key backstop of any relationship.
[ترجمه گوگل]شما کلید اصلی هر رابطه ای هستید
[ترجمه ترگمان] تو تنها کسی هستی که سر هر رابطه ای هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He acted as a backstop in case anything went wrong.
[ترجمه گوگل]او در صورتی که مشکلی پیش بیاید به عنوان یک پشتیبان عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]اون مثل یه سنگر تمرینی کار می کرد تا اگه اتفاقی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But under the European plan, the only backstop is the principal in the EFSF.
[ترجمه گوگل]اما بر اساس طرح اروپایی، تنها پشتیبان، اصل در EFSF است
[ترجمه ترگمان]اما تحت برنامه اروپا، تنها backstop اصلی ای اف اس اف می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fisher . 'Collateral should only be a backstop.
[ترجمه گوگل]فیشر وثیقه فقط باید یک پشتیبان باشد
[ترجمه ترگمان]فیشر عملیات موازی فقط باید یه سنگر تمرینی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It provided Asia with a new backstop financing facility -- in essence,(sentence dictionary) a self-insurance fund that came in very handy in successfully cushioning the blows of an unprecedented global shock.
[ترجمه گوگل]به آسیا یک تسهیلات مالی پشتیبان جدید ارائه کرد - در اصل، (فرهنگ جملات) یک صندوق خودبیمه که در مهار موفقیت آمیز ضربات یک شوک جهانی بی سابقه بسیار مفید بود
[ترجمه ترگمان]این کشور دارای امکانات مالی backstop برای آسیا بود - - در اصل، (فرهنگ لغت)، صندوق خود - بیمه ای که با موفقیت در ضربات موفق یک شوک جهانی بی سابقه به کار آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a backstop, China's government, with little debt and large foreign reserves, has deep pockets.
[ترجمه گوگل]به عنوان پشتوانه، دولت چین، با بدهی اندک و ذخایر خارجی بزرگ، جیب های عمیقی دارد
[ترجمه ترگمان]دولت چین، با بدهی اندک و ذخایر بزرگ خارجی، دارای جیب های بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Students lobbed questions at Gould as if he were a backstop, questions on evolution, genetics, religion.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان سؤالاتی را به گولد می‌گفتند که انگار او پشتیبان است، سؤالاتی در مورد تکامل، ژنتیک، دین
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان سوالاتی در مورد تکامل، ژنتیک، مذهب و مذهب به سمت گولد پرت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The market for corporate control has got general attention as a backstop mechanism for disciplining management.
[ترجمه گوگل]بازار کنترل شرکتی به عنوان مکانیزمی برای نظم بخشیدن به مدیریت مورد توجه عمومی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]بازار برای کنترل شرکت به عنوان یک مکانیزم backstop برای نظم بخشیدن به مدیریت، توجه عمومی را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As part of the plan, the government would insure new preferred debt issued by banks and backstop all non-interest paying deposits, the paper said on its Website.
[ترجمه گوگل]این روزنامه در وب سایت خود نوشت: به عنوان بخشی از این طرح، دولت بدهی های ترجیحی جدید صادر شده توسط بانک ها را بیمه می کند و تمام سپرده های بدون بهره را متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]این روزنامه در وب سایت خود گفت که دولت به عنوان بخشی از این برنامه بدهی ترجیحی جدید صادر شده توسط بانک ها را تضمین خواهد کرد و همه سپرده های غیر ذی نفع را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It'suggests private capital will be attracted if the government continues to backstop deals.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که اگر دولت به معاملات پشت سر هم ادامه دهد، سرمایه خصوصی جذب خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این گزارش پیشنهاد می کند که اگر دولت به معاملات backstop ادامه دهد سرمایه خصوصی جذب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Vines are a group of plant that cannot stand erectly by themselves; they need to draw support from other plant or backstop to grow upwardly.
[ترجمه گوگل]انگورها گروهی از گیاهان هستند که به تنهایی نمی توانند به صورت عمودی بایستند آنها برای رشد رو به بالا نیاز به حمایت از گیاهان دیگر یا بک استاپ دارند
[ترجمه ترگمان]تاک ها گروهی از گیاهان هستند که نمی توانند خودشان را تحمل کنند؛ آن ها باید از گیاهان دیگر یا backstop برای رشد upwardly استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفداری (اسم)
support, adherence, advocacy, favoritism, siding, partiality, adhesion, approbation, backstop, approval, backing, partisanship, sponsorship

مساعدت (اسم)
aid, help, assistance, favor, backstop, favour

انگلیسی به انگلیسی

• wall or some type of barrier which keeps a ball from going outside of an area of play; catcher (baseball)

پیشنهاد کاربران

تکیه گاه
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
توافق بیمه منابع
یک قرارداد بیمه ای که تضمینی برای سهام غیر پذیره نویسی یک شرکت یا منبع ثانویه وجوه در صورت کمبود وجوه اولیه ارائه می دهد.
پشتوانه
پشتی کردن، تقویت کردن، پشتیبانی کردن، ( ورزش - به ویژه بیس بال ) دیوار بلند یا نرده ی پشت زمین ( برای جلوگیری از فراروی توپ ) ، کمک، حامی، عقب دار، عقبدار پشتی کردن، پشتیبانی کردن tanks were ready to back . . .

بپرس