معنی: پس زدن تفنگ، منفجر شدن قبل از موقع، نتیجه معکوس گرفتنمعانی دیگر: (در مورد نقشه یا اقدام و غیره) نتیجه ی معکوس دادن، (پیکار با حریق جنگل یا دشت) آتش روشن کردن در مسیر حریق، (در موتورهای درون سوز) پس زدن، پس زنش، احتراق ناقص، (توپ و تفنگ و غیره) انفجار لوله ی تفنگ (و غیره)، الکترونیک : پس زدن جرقه
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: backfires, backfiring, backfired
• (1)تعریف: to emit a loud noise as the result of inefficient functioning of the engine of a car or other internal-combustion vehicle. • مشابه: bang, explode
• (2)تعریف: to have results that are unplanned and the opposite of those desired. • مترادف: boomerang, recoil • مشابه: backlash, go wrong
- Her scheme to get promoted backfired, and she lost her position.
[ترجمه افسون] برنامه اش برای ترفیع درجه نتیجه عکس داد و شغلش را از دست داد
|
[ترجمه گوگل] طرح او برای ارتقای رتبه نتیجه معکوس داد و او موقعیت خود را از دست داد [ترجمه ترگمان] نقشه اش این بود که ترفیع گرفته بشه و موقعیتش رو از دست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1)تعریف: a loud noise caused by the inefficient functioning of the engine of a car or other internal-combustion vehicle. • مشابه: bang, explosion
• (2)تعریف: a fire started to prevent a larger fire from spreading.
جمله های نمونه
1. The President's tactics could backfire.
[ترجمه گوگل]تاکتیک های رئیس جمهور می تواند نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه ترگمان]تاکتیک های رئیس جمهور می تواند نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Even our most carefully laid plans may backfire.
[ترجمه گوگل]حتی دقیق ترین نقشه های ما ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه ترگمان]حتی most نقشه ما ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. However, this kind of greenback fidelity can backfire once in a while.
[ترجمه گوگل]با این حال، این نوع وفاداری به دلار می تواند هر چند وقت یکبار نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه ترگمان]با این حال، این نوع وفاداری greenback می تواند در یک زمان می تواند نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Once the engine is running smoothly, a backfire can be dramatic.
[ترجمه گوگل]هنگامی که موتور به آرامی کار می کند، نتیجه معکوس می تواند چشمگیر باشد [ترجمه ترگمان]زمانی که موتور به آرامی حرکت می کند، نتیجه معکوس می تواند چشمگیر باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A risk without a clear purpose can backfire.
[ترجمه گوگل]ریسک بدون هدف مشخص می تواند نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه ترگمان]ریسک بدون هدف روشن می تواند نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But this Strategy could easily backfire, since strenuous exercise would Simply produce more lactic acid, making the situation worse.
[ترجمه گوگل]اما این استراتژی به راحتی می تواند نتیجه معکوس داشته باشد، زیرا ورزش شدید به سادگی اسید لاکتیک بیشتری تولید می کند و وضعیت را بدتر می کند [ترجمه ترگمان]اما این استراتژی می تواند به سادگی نتیجه معکوس داشته باشد چون ورزش شدید می تواند به سادگی اسید لاکتیک را تولید کند و وضعیت را بدتر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Over-enthusiastic followers have been known to backfire on valid and well intentioned initiatives in education.
[ترجمه گوگل]پیروان بیش از حد مشتاق به ابتکارات معتبر و با نیت خوب در آموزش و پرورش نتیجه معکوس می دهند [ترجمه ترگمان]بسیاری از پیروان مشتاق، در ابتکارات معتبر و حسن نیت در آموزش و پرورش، نتیجه معکوس خود را اعلام کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Being pushy will backfire and leave you in an uncertain and awkward position.
[ترجمه گوگل]زورگو بودن نتیجه معکوس خواهد داشت و شما را در موقعیتی نامطمئن و ناخوشایند قرار می دهد [ترجمه ترگمان]تحت فشار قرار گرفتن از بین میره و تو رو توی یه موقعیت نامطمئن و ناجور رها میکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Indeed, half-hearted human-rights diplomacy can backfire nastily.
[ترجمه گوگل]در واقع، دیپلماسی نیمه دل در زمینه حقوق بشر می تواند نتیجه معکوس بدی داشته باشد [ترجمه ترگمان]در واقع، دیپلماسی مردمی نیمه خوش قلب می تواند به طور غیر قانونی نتیجه معکوس دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The mechanism of backfire in idle condition is theoretically analyzed and the idle control strategy is studied.
[ترجمه گوگل]مکانیسم واکنش معکوس در شرایط بیکار به صورت تئوری تجزیه و تحلیل شده و استراتژی کنترل بیکاری مورد مطالعه قرار می گیرد [ترجمه ترگمان]مکانیسم نتیجه معکوس در شرایط غیر فعال به لحاظ نظری تحلیل می شود و استراتژی کنترل idle مورد مطالعه قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Secret affairs will eventually backfire on you.
[ترجمه گوگل]امور محرمانه در نهایت برای شما نتیجه معکوس خواهد داشت [ترجمه ترگمان]در نهایت کاره ای مخفی به شما نتیجه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He warned this might backfire and invite sympathy for the party.
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که این ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد و باعث همدردی با حزب شود [ترجمه ترگمان]او هشدار داد که ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد و نسبت به حزب ابراز همدردی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some experts worry that the rollout strategy could backfire.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] برخی متخصصان نگران هستند که راهبرد عرضه محصول جدید ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد
|
[ترجمه گوگل]برخی از کارشناسان نگران هستند که استراتژی عرضه ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه ترگمان]برخی متخصصان نگران هستند که استراتژی گسترده ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Potential Bust-Up: A confessumentary could always backfire if the subject turns out to be a genuine bugger. Gibson better hope he can twang those heart strings.
[ترجمه گوگل]شکست احتمالی: یک اعترافگر همیشه میتواند نتیجه معکوس داشته باشد، اگر سوژه یک حشرهساز واقعی باشد گیبسون بهتر است امیدوار باشد که بتواند آن رشته های قلب را بپیچد [ترجمه ترگمان]Bust بالقوه: اگر سوژه یک bugger واقعی باشد همیشه می تواند نتیجه معکوس داشته باشد گیبسون بهتر امیدوار است که بتواند این رشته های قلبی را تغییر دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
پس زدن تفنگ (اسم)
backfire
منفجر شدن قبل از موقع (اسم)
backfire
نتیجه معکوس گرفتن (فعل)
backfire
تخصصی
[شیمی] پس زدن شعله، (در موتورهاى درون سوز) پس زدن، پس زنش، احتراق ناقص [آب و خاک] آتش سوزی مهر شده
انگلیسی به انگلیسی
• premature ignition of fuel causing a small explosion (in an internal-combustion engine) ignite prematurely (of an internal-combustion engine); cause or receive undesired results if a plan backfires, it has the opposite result to the one that was intended. when a motor vehicle or its engine backfires, there is an explosion in the exhaust pipe.
پیشنهاد کاربران
نتیجه ی معکوس دادن
مقاومت
نتیجه عکس دادن مثال The plan backfired. نقشه نتیجه عکس داد.
international trade deals are such a headache. they always seem to backfire in ways no one saw coming قراردادهای تجاری بین المللی بسیار دردسرساز هستند. به نظر می رسد همیشه به گونه ای نتیجه معکوس می دهند که هیچ کس آن را پیش بینی نمی کند
ناقص سوزی
لانگمن دیکشنری : ۱ _ کمپرس کردن ( Of a car , etc ) make a noise because the gas explodes too soon ( در اصطلاح مکانیکی ) وقتی کمپرسور موتور بیش از حد لزوم فعالیت کند، می گویند کمپرس می کند ( و این از عیوب موتور است ) ... [مشاهده متن کامل]
۲ _ نتیجه یا اثر معکوس دادن have the opposite effect to that intended
🔸 معادل فارسی: نتیجه ی معکوس دادن / اثر منفی داشتن / برعکس عمل کردن / به ضد خودش تبدیل شدن در زبان محاوره ای: زد ولی برگشت خورد / نقشه ش گرفت ولی علیه خودش / گند زد به خودش / نتیجه برعکس شد ... [مشاهده متن کامل]
________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( استعاری – نتیجه ی معکوس ) :** وقتی تلاش، تصمیم، یا اقدام فردی به جای رسیدن به هدف مطلوب، نتیجه ای منفی یا خلاف انتظار ایجاد می کند مثال: His attempt to impress her backfired. تلاشش برای تحت تأثیر قرار دادنش نتیجه ی معکوس داد. 2. ** ( رسانه ای / سیاسی – واکنش منفی عمومی ) :** در سیاست یا تبلیغات، وقتی یک کمپین یا پیام باعث واکنش منفی یا افت محبوبیت می شود مثال: The ad campaign backfired and hurt the brand’s image. کمپین تبلیغاتی نتیجه ی معکوس داد و به تصویر برند آسیب زد. 3. ** ( فنی – احتراق اشتباه ) :** در مکانیک، به معنای احتراق ناخواسته یا اشتباه در موتور که باعث صدای بلند یا آسیب می شود مثال: The car engine backfired loudly. موتور ماشین یهو یه صدای بدی داد و ترکید. 🔸 مترادف ها: fail – misfire – boomerang – rebound – blow up in one’s face – go wrong – turn against
مثالی از تبدیل به ضد خود شدن یا نتیجه عکس داشتن دونالد ترامپ جمهوری خواه مطلب چاب شده در ستون نظرات مخالف در روزنامه حمهوری خواه نیویورک تایمز را خیانت می خواند و مدعی است به ضد خود تبدیل شده است. Donald Trump calls New York Times op - ed 'treason' and claims it has 'back - fire
اثر/نتیجه معکوس داشتن
واژه backfire وقتی استفاده میشه که برنامه چیدی که به یه کسی صدمه بزنی، ولی برنامت به جای ضربه زدن به طرف مقابل، به خودت صدمه میزنه. یکجور خودزنی یا تف سربالا یا شلیک تفنگ به پای خود. مثال: در قضیه جنگ اوکراین و روسیه، تحریم هایی که اروپا علیه روسیه وضع کرد، به جای اینکه به روسیه صدمه بزنه، به خود اروپایی ها صدمه زد. ... [مشاهده متن کامل]
the sanctions against Russia by the EU backfired تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه نتیجه معکوس داشت
توف سر بالا
He started when the car backfired . . . یکه خورد/ازجاپ ید/هول کرد وقتی ماشین از اگزوز آتیش داد بیرون
خودزنی کردن ( معنای کنایی )
نور آتشی که در هنگام تعویض دنده و یا کات آف شدن دور موتور از اگزوز خودرو های سوپراسپرت خارج می شود.
برگشتن شعله به درون نوک مشعل برای یک لحظه، به دنبال آن یه صدای ترقه و نمایان شدن آنی شعله سوختن از نو.
نتیجه عکس دادن، to have the reverse of the desired or expected effect Their plans backfired