• : تعریف: a state of temporary low priority (usu. prec. by on the).
- I put her request for a pay raise on the back burner.
[ترجمه سعید] تقاضای او برای اضافه پرداخت را پشت گوش انداختم
|
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] تقاضایش برای افزایش حقوق را به آینده موکول کردم.
|
[ترجمه گوگل] من درخواست او را برای افزایش حقوق در پشت مشعل قرار دادم [ترجمه ترگمان] من تقاضای او را برای جبران دست مزد یک بار مصرف کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The job was put on the back burner when more important assignments arrived.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] زمانی که کارهای مهم تر سر برآورد انجام این کار به آینده موکول شد.
|
[ترجمه گوگل]زمانی که تکالیف مهمتر رسید، این کار در پشت مشعل قرار گرفت [ترجمه ترگمان]زمانی که ماموریت های مهم بیشتری رسیدند، این شغل در مشعل قرار داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The government quietly put the scheme on the back burner.
[ترجمه گوگل]دولت بی سر و صدا این طرح را پشت سر گذاشت [ترجمه ترگمان]دولت به آرامی نقشه رو روی پشتش گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Their other project, meanwhile, is on the back burner.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] در همین حال پروژۀ دیگر آن ها فعلاً کنار گذاشته شده است.
|
[ترجمه گوگل]در همین حال، پروژه دیگر آنها در حال انجام است [ترجمه ترگمان]در همین حال، پروژه دیگر آن ها در پشت مشعل قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Issues like desegregation go on the back burner.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] مسائلی مانند تبعیض زدایی به بعد موکول شدند.
|
[ترجمه گوگل]مسائلی مانند تبعیضزدایی از هم جدا میشوند [ترجمه ترگمان]مسائلی مانند لغو تبعیض نژادی در شعله عقب رخ می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That put any promotion aspirations on the back burner.
[ترجمه گوگل]این امر هر گونه آرزوی ارتقاء را در نقطه مقابل خود قرار می دهد [ترجمه ترگمان]این باعث می شود که هر گونه انگیزه تبلیغاتی در شعله عقب وجود داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You should put the plan on the back burner.
[ترجمه گوگل]شما باید طرح را در پشت مشعل قرار دهید [ترجمه ترگمان] باید اون نقشه رو از پشت استفاده کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]ده ها کیس روی پشت مشعل گذاشته شد [ترجمه ترگمان]ده ها پرونده بر روی شعله عقب نصب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The hostages have been put on the back burner by the American government.
[ترجمه گوگل]گروگان ها توسط دولت آمریکا پشت سر گذاشته شده اند [ترجمه ترگمان]گروگان ها توسط دولت آمریکا به آتش کشیده شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Put other issues on the back burner until after the election.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] مسائل دیگر را به بعد از انتخابات موکول کن.
|
[ترجمه گوگل]مسائل دیگر را تا بعد از انتخابات پشت سر بگذارید [ترجمه ترگمان]تا بعد از انتخابات سایر مسائل را به تعویق بیندازید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. LH : So that's on the back burner -- an English album -- for the time being.
[ترجمه گوگل]LH: پس فعلاً این یک آلبوم انگلیسی است [ترجمه ترگمان]LH: % s روی شعله عقب - - یک آلبوم انگلیسی - - برای زمان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You should put that project on the back burner.
[ترجمه گوگل]شما باید آن پروژه را در پشت مشعل قرار دهید [ترجمه ترگمان]شما باید این پروژه را بر روی شعله عقب قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The whole project has been put on the back burner.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در پشت مشعل است [ترجمه ترگمان] الان توی the - ه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'll put the car repaired on the back burner for now.
[ترجمه گوگل]فعلا ماشین تعمیر شده رو میذارم پشت مشعل [ترجمه ترگمان]ماشین را برای حالا تعمیر می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Many speculated that the US would put the peace process on the back burner.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] بسیاری بر این باور بودند که ایالات متحده روند صلح را به تعویق می انداخت.
|
[ترجمه گوگل]بسیاری بر این باور بودند که ایالات متحده روند صلح را به آتش خواهد کشید [ترجمه ترگمان]بسیاری بر این عقیده بودند که آمریکا روند صلح را در شعله عقب قرار خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• rear burner on a stovetop; place of low priority, secondary position (slang)
پیشنهاد کاربران
The idiom "on the back burner" has its roots in cooking terminology. It dates back to around the 1940s to 1950s and comes from the practice of placing pots that do not require immediate attention on the back burner of a stove, where the heat is lower. This allowed the cook to focus on the dishes that needed more attention on the front burners while keeping the others warm without ... [مشاهده متن کامل]
Overcooking them In a metaphorical sense, when you put something "on the back burner, " you are reducing its priority level, allowing you to concentrate on more urgent tasks while not completely forgetting about the less urgent one. It's a way of managing tasks by prioritizing them based on their importance and urgency.
Back burner حالتی از اجاق گاز است که غذا را به آرامی میپزد، کنایه از کار و چیزی که اضطراری در انجام اون نیست، کم اولویت