bus stop

/ˈbʌsˌstɑp//bʌs stɒp/

معنی: ایستگاه اتوبوس
معانی دیگر: ایستگاه اتوبوس (bus shelter هم می گویند به ویژه اگر تاق داشته باشد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a point along a bus route where the bus will stop to allow passengers to board or exit.

- We waited at the bus stop for thirty minutes before the bus came.
[ترجمه مهدیه] ما سی دقیقه قبل از اینکه اتوبوس بیاید در ایستگاه اتوبوس بودیم
|
[ترجمه محمد امین] ما در ایستگاه سی دقیقه قبل از آمدن اتوبوس صبر کردیم
|
[ترجمه گوگل] سی دقیقه در ایستگاه اتوبوس منتظر ماندیم تا اتوبوس بیاید
[ترجمه ترگمان] ما صبر کردیم تا اتوبوس سی دقیقه قبل از رسیدن اتوبوس توقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is a bus stop right near our apartment building.
[ترجمه T.a.r.a] یک ایستگاه اتوبوس کنار ساختمان ما قرار دارد
|
[ترجمه Scorpion] درست در نزدیکی آپارتمان ما، ایسگاه اتوبوس هست
|
[ترجمه گوگل] یک ایستگاه اتوبوس درست نزدیک ساختمان آپارتمان ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه ایستگاه اتوبوس کنار ساختمون ما هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We left them there at the bus stop in Winborn. As we drove away, I watched out the window as long as I could, looking back at the little gihugging her new doll.
[ترجمه به تو چه] عروسک من خیلی زشت است خیلی خیلی حتی از ایستگاه اتوبوس هم زشت تر و من می خوام گریه کنم
|
[ترجمه گوگل]آنها را در ایستگاه اتوبوس در وینبورن رها کردیم همانطور که دور می شدیم، تا جایی که می توانستم از پنجره بیرون را تماشا می کردم و به عروسک جدیدش نگاه می کردم
[ترجمه ترگمان] اونا رو تو ایستگاه اتوبوس جا گذاشتیم توی \"Winborn\" توقف کردیم همان طور که از آنجا دور می شدیم، تا آنجا که می توانستم از پنجره بیرون را تماشا کردم، به عروسک کوچک او نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A lone figure was standing at the bus stop.
[ترجمه گوگل]یک چهره تنها در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]تنها یک نفر در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I saw Louise walking slowly to the bus stop.
[ترجمه گوگل]لوئیز را دیدم که به آرامی به سمت ایستگاه اتوبوس می رفت
[ترجمه ترگمان]لوئیز را دیدم که آهسته به طرف ایستگاه اتوبوس می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A red bus is stopping at the bus stop.
[ترجمه محمد مهدی نعمتی] یک اتوبوس قرمز در ایستگاه اتوبوس توقف میکند
|
[ترجمه گوگل]یک اتوبوس قرمز در ایستگاه اتوبوس ایستاده است
[ترجمه ترگمان]یک اتوبوس قرمز در ایستگاه اتوبوس توقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She looked a forlorn figure standing at the bus stop.
[ترجمه گوگل]او چهره‌ای مهجور به نظر می‌رسید که در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]او به یک شبح سرگردان در ایستگاه اتوبوس نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll go with him as far as the bus stop.
[ترجمه گوگل]تا ایستگاه اتوبوس با او می روم
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که ایستگاه اتوبوس متوقف بشه باه اش میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He fetched the blind round to the bus stop.
[ترجمه گوگل]دور کور را به ایستگاه اتوبوس رساند
[ترجمه ترگمان]او کلید را برداشت و به ایستگاه اتوبوس اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He stood in the shelter at the bus stop.
[ترجمه گوگل]او در پناهگاه ایستگاه اتوبوس ایستاد
[ترجمه ترگمان]در پناه ایستگاه اتوبوس ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She walked back to the bus stop, with him following her.
[ترجمه گوگل]او به سمت ایستگاه اتوبوس برگشت و او هم او را تعقیب کرد
[ترجمه ترگمان]به ایستگاه اتوبوس برگشت و او را تعقیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While I was waiting at the bus stop, three buses went by in the opposite direction.
[ترجمه گوگل]در حالی که در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم، سه اتوبوس در جهت مخالف رفتند
[ترجمه ترگمان]در حالی که من در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم، سه اتوبوس در جهت مخالف حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They plan to situate the bus stop at the corner of the road.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند ایستگاه اتوبوس را در گوشه جاده قرار دهند
[ترجمه ترگمان]ان ها قصد دارند که ایستگاه اتوبوس را در گوشه ای از جاده بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She stood at the bus stop stamping her feet .
[ترجمه گوگل]او در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود و پاهایش را کوبید
[ترجمه ترگمان]او در اتوبوس ایستاد و پاهایش را به زمین کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We waited at the bus stop.
[ترجمه گوگل]در ایستگاه اتوبوس منتظر ماندیم
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه اتوبوس منتظر ماندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Six people were waiting at the bus stop.
[ترجمه گوگل]شش نفر در ایستگاه اتوبوس منتظر بودند
[ترجمه ترگمان]شش نفر در ایستگاه اتوبوس منتظر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's a bus stop in front of the house .
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه اتوبوس جلوی خانه است
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه اتوبوس جلوی خانه توقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایستگاه اتوبوس (اسم)
bus stop

تخصصی

[عمران و معماری] ایستگاه اتوبوس

انگلیسی به انگلیسی

• predetermined location where a bus stops in order to allow passengers to enter and exit
a bus stop is a place on a road where buses stop to let people get on and off.

پیشنهاد کاربران

bus stop ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: ایستگاه اتوبوس
تعریف: محوطه‏ای که در آن مسافران برای سوار شدن به وسیلۀ نقلیه و پیاده شدن از آن انتظار می‏کشند و معمولاً علائمی برای مشخص کردن محل ایستگاه در آنجا نصب می‏شود
ایستگاه اتوبوس
ایستگاه اتوبوس یا جایگاه اتوبوس ولی اگر شما میخواهید جمله بنویسید از bus station استفاده کنید چون بهتره و معنی بیشتری میده
جایگاه اتوبوس

بپرس