96 1519 100 1 burst out laughing واژه burst out laughing در جمله های نمونه 1. At last, I couldn't control myself and burst out laughing. [ترجمه امین جهانگرد] آخرش دیگه نتونستم خودم و کنترل کنم و زدم زیر خنده6|0 [ترجمه ترگمان]بالاخره، نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و خندهام گرفت [ترجمه گوگل]در نهایت من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و خندیدم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. Everyone who heard it just burst out laughing when he came out with it. [ترجمه ترگمان]هر کسی که این حرف را شنید، وقتی که با آن بیرون آمد، خنده را سر داد [ترجمه گوگل]هرکسی که آن را شنید، وقتی از آن بیرون آمد، خندید و خندید [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. The class burst out laughing. [ترجمه امین جهانگرد] کل کلاس زدن زیر خنده4| ... معنی کلمه burst out laughing به انگلیسی burst out laughing• start laughing, start giggling burst out laughing را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران علی اکبر منصوری به یکباره زیر خنده زدن، به یکباره از خنده ریسه رفتن صالــــــح افتخـــــــــــــاری زیر خنده زدن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها 👩⚕️ > around 👩⚕️😜 > climbed 👩⚕️ > dancers 👩⚕️ > cape Sebastian > Hone N > superhero مهدی جمشیدی > Steven محمد احمدی > bedtime reading نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhood𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓛𝓲𝓰𝓱𝓽پارسا حیدری علی باقریFigureA.C.Eرهگذرعاطفه موسوی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند ضایع مکن آیلین آنید تفکر امیز تفکر آمیز running nose